#آغوش_سرد_پارت_43


- «ای کلک خودت هم بدت نمی آید.»

- «تو اگر خواهر خوبی باشی یک دختر خوب برایم پیدا می کنی تا به محض رفتن تو به خانه رضا من هم عروسی کنم.»

- «باشد قبول. ولی می شود بگویی شرایط آن دختر چه باید باشد.»

با اشتیاق گفت: «دختری را که من می خواهم باید حتماً آشپزی بلد باشد راستش آن قدر غذاهای تکراری مادر را خوردم که خسته شدم.»

- «ای شکمو حالا من از کجا چنین عروسی را پیدا کنم اصلاً چطوری بفهمم.»

- «این دیگر تخصص شما خانم هاست.»

- «پس شرط های بعدی چی؟»

- «مهمترین شرطم همین بودبقیه اش مهم نیست.»

با خنده گفتم: یعنی آشپزی دختر خانم عالی باشد همین.»

romangram.com | @romangram_com