#آقای__دیوانه_و_دلبر_پارت_63
اولا که جون خودت عشقم،دوما منظورت از اون همه خواستگا همین کوروکچلایین که دوروبرتن
_حیف امروز اومدم کمک دارا وگرنه یه فص کتک مشتی میخوردی
وای اره اره برو بزا منم به کارم برسم
_بابا حالا مگه این یارو کیه که انقدر دارید میکشید خودتونو
اوف دلی اگه ببینیش یه دل که هیچی صددل عاشقش میشی لامصب همه ی دخترای اینجارو عاشق خودش کرده
_اه بسه دیگه بابا اینم یه آدمه مثه بقیه،مطمئن باش این دخترام عاشق خودش نشدن عاشق پولش شدن
ایش توهنوزم با پسرا مشکل داری،اگه رایانو ببینی اصلا هوش از سرت میپره
_ساره
هوم
_یکی میزنم تو سرتاخفه شو از جلو چشام
اینو گفتم رفتم سمت اتاق دارا ،اه از بس جنبوجوشه دودیقه یه بار میخوردم به یکی
یه لحظه برگشتم پشت سرمو نگاه کنم که باز خوردم به یکی بدبخت هرچی پرونده دستش بود افتاد،یارو ام که البته یه اقا پسرناناس بود خم شده بود داشت جمع میکرد کاغذاشو،منم نشستمو کمکش کردم که پسره گفت:عذر میخوام خانوم چند لحظه حواسم پرت شد
ووووش موش نخوره تورو خشگل پسر،بابا من چشام البالو گیلاس میچینه تو چرا معذرت خواهی میکنی
کاغذاشو جمع کردمو پاشدمو دادم دستشو گفتم:خواهش میکنم تقصیر شما نبود که تقصیره این سنگ قبرشستس
romangram.com | @romangram_com