#آقای__دیوانه_و_دلبر_پارت_5
بعدیه ساعت ترافیک کوفتی رسیدیم خونه،بی توجه به ترانه رفتم تو خونه و صدامو انداختم تو کلم
_مامیییییی،بیا دست گلت اومد خونه
مامانم از اشپزخونه اومد بیرون و گفت:ترانه کو
_علیک سلام مامان خانوم اره فدات شم منم خوبم تواین هوام اصلا آبپز نشدم
مامانم نمایشی دستاشو تو هوا تکون داد بعد ادامه داد:خیل خب سلام ترانه کو
_داره میاد
اخماشو کرد توهمو گفت:خدانکشتت ولش کردی خودش بیاد،با اون حالش
_ای بابا مادرمن بخداازمنم سالمتره فقط دستش شکسته بخدا
حرفم که تموم شد ترانه و داراهم اومدن تو خونه و جفتشون سلام کردن که بازم مامانم دارا رو ادم حساب نکردو فقط جواب ترانه رو داد
مامان:سلام دخترم الهیی خیر نبینن که بچمو به این روز انداختن بیا ،بیا بشین یه شربت برات درست کنم خسته شدی
نه جدی جدی انگار من باید یه تست دی ان ای بدم
ترتر:شرمنده خاله مزاحمتون شدم
romangram.com | @romangram_com