#آقای__دیوانه_و_دلبر_پارت_48


_پس بالاخره تشکر کردی،دیگه داشتم کم کم ناامید میشدم،

یه لبخند زدو بعد انگار که یه چیزی یادش اومده باشه ،هیجان زده تو چشمام نگاکردو گفت:من یکتا هستم از نوع دلاراش ،یعنی اسم و فامیلمه

نمیدونم چرا کرمم گرفته بود دلم میخواست اذیتش کنم براهمین ازش پرسیدم :اسمت یکتاست؟

سرشو به معنی نه تکون دادوگفت:نههه دلارا،یکتا فامیلمیمه

_که اینطور

و بدون اینکه اسممو بش بگم به دیوار آسانسور تکیه دادمو سقفو نگاه کردم

خب شما اسمتونو نمیگید

_دلیلی نمیبینم که اسممو به تو بگم

دلارا

وا،نه جدی جدی این خله ،بیخیال همین که داره حرف میزنه یعنی کارت درسته دلارا خانوم

ولی بازم با این حال دوباره به حرف اومدمو گفتم:عووووم قیافه ی من برات آشنا نیست

نع

کوفتو نع،کرگدنِ زشت ،میخواسم باز حرف بزنم که دوباره دره آسانسور بازشدوهمون مرد،قبلیه گفت مشکلی نیست بیاید بیرون

دانیال داشت میرفت بیرون که صدامو صاف کردمو گفتم:احتمالا لیدیز فرست

romangram.com | @romangram_com