#اگه_بدونی_پارت_60


بهم گفتن. بخاطر چي؟ بخاطر اينکه با رفتاره سرد شوهرم همشون فهميدن من واسه چي ازدواج کردم.

از بخته سياهم بگم؟ اره؟ از اينده اي که دلم بهش خوش بود ولي تباه شد.

صداي بلند گريم خودمم متعجب کرد. با هق هق ادامه دادم.

_ از مژگاني که برعکس من با عشق رفت خونه ي بخت. با عشق لباسه عروس پوشيد. خودم خواستم

گله اي نيست. ولي. ولي. ولي اي کاش تو. اي کاش تو.

حرفمو بريدم. نميتونستم نفش بکشم. معدم تير ميکشيد. اينم همش بخاطر اون زخم لعنتي بود.

با صدا گريه ميکرد. بي پناهه بي پناه. که انگار يه دفعه رفتم تو خلا افتادم تو ارامش. سعي کردم موقعيتمو

پيدا کنم. تو اغوش اشوان. يه اغوش که طعم ارامش ميداد. اي کاش هميشه اين اغوش سهمه من بود.

اي کاش اشوان يکم با من مهربون بود. دستاي ظريفمو به سينه ي ستبرش تکيه دادمو سرمو اروم روش

گذاشتم. بعد چند لحظه ديگه هيچي نفهميدم.

***********************************

جايي که خوابيده بودم خيلي گرمو نرم بود چشامو به زور باز کردمو در کمال ناباوري خودمو روي تخت ديدم

تو ب*غ*له اشوان. نه اين حقيقت نداشت. چطور ممکنه؟ باز چشمامو بستمو دوباره بازشون کردم اين

واقعا اشوانه که منو تو ب*غ*لش گرفته و خودش اروم خوابيده؟ با شک دستمو بالا اووردمو بعد از کلي دو دلي

اروم روي صورتش کشيدم. نه اين واقعا خودشه. اشوانه مغرور من. حالا که خوابيده ميتونم بهتر صورتشو

ديد بزنم. صورتي که وقتي بيداره با شرمو ترس نگاش ميکنم. خدا اين موجود چقدر جذابه مخصوصا الان که

انقدر اروم خوابيده. يعني واقعا ديشب نگرانم بود؟ الان چرا اينجوري کنارم خوابيده؟ کاش هميشه انقدر مهربون بود.

_ تموم نشد؟؟

با صداش کم مونده بود سکته کنم. با ترسو و شرمي که داشتم به چشماش خيره شدمو سکوت کردم.

برگشتو طاق باز خوابيد زير لب اروم گفت:

_ خيلي هيزي.

تو هم خيلي پر رويي والا.. البته جرعت نداشتم اينو بگم بجاش گفتم:

_ من يا تو؟. کي گفته پيشه من بخوابي؟

يه دفعه دوباره به سمتم برگشتو تقريبا يه نمه روي من خم شد.


romangram.com | @romangram_com