#اگه_بدونی_پارت_134


کمتر از جن نيست والا. چپ چپ نگاش کردمو وارد اتاق شدم تمام سعيمو کردم که

بهش نگاه نکنم. اما مگه ميذاشت:

_ عزيزم خجالت نکش دوست داري نگاه کن.

ايش.

_ نکه خيلي خوشگلي.

باز صداشو شنيدم:

_ ميتوني از کشته مرده هام بپرسي.

_ کو من که نميبينم.

_ اون ديگه ايراده چشاي توا عشقم.

با حرص گفتم:

- نگوو عشقم.

با لحن خاصي گفت:

_ دوست دارم به تو چه.

نا خداگاه نگاش کردم که ديدم تازه داره تيشرتشو ميپوشه از ديدن هيکلش به سک سکه

افتادم. حالته منو که ديد زد زير خند و کلي مسخرم کرد.

_ به چي. ميخنددي. هان.

باز خنديدو گفت:

_ هيچي عزيزم تو سعي کن حرف نزني.

_ منو. مسخره مي. کني. بي. ادب.

باز هرهر خنديد “با اين که واسه خندش جونمو ميدادم اما از مسخره کردنش عصباني شده بودم.

_ اشوان؟.؟.؟.؟

با مزه گفت:

- چيه؟

دلم ميخواست بگم کوفت بگم درد بگم زهر مار. ولي اگه اينا رو ميگفتم زنده بودنم


romangram.com | @romangram_com