#اگه_بدونی_پارت_11
_ لال بميري دختر که انقدر چرت پرت نگي اون زبون کش تنبونتو گاز بگير که همه جا در ميره از تو دهنت.
شادي با حالت قهر از لاله رو برگردوند و اومد تو ب*غ*ل من و گفت:
_ سوگند جوون ما خيلي چاکر شما هم هستيما.
زدم پشتش و گفتم:
_ ميدونم اتيش پاره.
بعد با بغض به دوتاشون گفتم:
_ ازتون بابت همه چيز ممنونم. بچه ها مراقب خودتون باشيد دوستتون دارم. خدافظ.
ازشون جدا شدم. صداي خدافظيشونو با بغض شنيدم.
با قدماي سنگين به طرفه پورشه ي اشوان رفتم. به در تکيه داده بود. با ديدن من سوار شد. منم کنارش نشستم. با يه حرکت ناگهاني ماشينو به حرکت در اوورد.
اونجور که فهميدم خونه ي خود اشوان الهيه بود توي يه برج 17 طبقه که اخرين طبقه يعني پنت هاوس برج مال اشوان بود. اسم برج اشکان بود. از ذهنم گذشت چقدر با اشوان هم قافيست. ياد برادرش اوفتادم. توي اسانسور هيچ حرفي بينمون رد و بدل نشد تقريبا اخرين صحبتمون توي محضر بود.
تا الان دوتامون لال موني گرفته بوديم. وارد خونش شديم. خونه اي که با سليقه ي کاملا اسپرتي چيده شده بود. به دنبالش راه افتادم که دم در يه اتاق ايستاد و به داخلش اشاره کرد و گفت: _ اين اتاق توا. وسايلتو بذار بيا تو پذيرايي کارت دارم.
سرمو تکون دادم و گفتم:
_ باشه.
با قدماي اروم وارد اتاق شدم. اتاقي که در نگاه اول خيلي شيک تر از اتاق خودم به نطر ميرسيد.
سريع اماده شدم يه شلوار جين با يه سارافون و شال پوشيدم و از اتاق خارج شدم.
روي کاناپه دراز کشيده بود و داشت تلويزيون تماشا ميکرد با ديدن من روي مبل نشست و اشاره کرد که کنارش بشينم. با مکث کوتاهي کنارش نشستم.
به سمتم چرخيد و با چشماش به چشمام زل زد و گفت:
_ بايد يه سري قوانينو بهت گوشزد کنم پس خوب گوشاتو باز کن ببين چي ميگم.
همونجور که سرم پايين بود اروم به نشونه ي مثبت تکونش دادم. شروع کرد:
_ قانون اول اون حلقرو هيچ وقت از دستت در نمياري. قانون دوم هيچ کس نميدونه من ازدواج کردم. اينجا تو زن من نيستي. خدمتکارمي. هيچ کس نبايد از اين ازدواج با خبر بشه مفهومه؟.
دوباره مظلومانه سرمو تکون دادم. و گفتم:
_ بله.
_يکي ديگه. اون اتاق رو به رويي اتاقت، اتاق منه هيچ وقت پاتو تو حريم من نميذاري. تحت هيچ شرايطي.
در ضمن دخالت تو کارام نميکني. اگه جونتو دوست داري به دستو پام نپيچ وگرنه واست بد ميشه.
من هر شب با يکي از دوست دخترام ميام خونه تو فقط نقش يه خدمتکارو داري همين و بس.
romangram.com | @romangram_com