#اگه_بدونی_پارت_103

با شب من فقط تويي ستاره ي دنباله دار

با شب من فقط تويي

“ستاره ي دنباله دار ابي”

_ خوبه اهنگم بلدي بخوني؟.؟

مثل هميشه لحنش تمسخر اميز بود ولي من برعکسه هميشه خيلي ارومو بي حوصله جواب دادم: _ اره خب. يکم.

زانوهامو توي ب*غ*لم کشيدمو سرمو روش گذاشتم. باز صداشو شنيدم:

_ ديگه چه کارايي بلدي؟. رو کن ما هم فيض ببريم.

با لحن خاصي گفتم:

_ خيلي کارا.

تن صداي اشوان خيلي خواستني شد:

_ ا..؟. خوبه. نشون بده مشتاقم استعداداتو ببينم. گرچه فکر نميکنم تو عجيب الخلقه کاري بلد باشي.

خيلي حرصم گرفت براي تلافي با دستام از روي زمين يه مشت ماسه ي خيس برداشتمو خيلي يه دفعه اي زدم

به سينش. قيافش عالي بود. از يه طرف تعجبش از يه طرف عصبانيتش. با چشماي برزخيش نگام کردو گفت: _ ميدونم باهات چيکار کنم. دعا کن دستم بهت نرسه.

با زدن اين حرف از ترس بلند شدمو شروع کردم به دوييدن

اشوانم نامردي نکردو با تمام توانش افتاد دنبالم. اي کاش خسته ميشد. ولي انگار هر دفعه انرژيش

برعکس من بيشتر ميشد. ميدونستم راهه فراري ندارم از عکس العملش جلوي اين همه ادم ميترسيدم.

ترجيح دادم ازش معذرت خواهي کنم تا جلوي اون همه ادم بگيره بزنه منو له کنه. براي همين با ترديد واستادمو

دستامو به حالت تسليم بالا بردم.

_ قبوله من کم اووردم. ببخشيد نبايد اون کارو ميکردم.

خيلي سريع بهم رسيد اونقدر نزديکم شد که سر من قشنگ رفت تو سينش يکي از دستاشو دور کمرم انداختو

اين باعث شد من يکم به عقب خم شم. با اونکي دستشم شروع کرد اروم گونمو نوازش کردن. ميدونستم

يه نقشه اي داره از طرز حرف زدنشو برق شيطنت تو چشماش معلوم بود.

_ معذرت خواهيتو قبول ميکنم. ولي. نميتونم راحت ازت بگذرم خانوم کوچولو. بهونه ي خوبي دادي دستم.

هنوز تو عالم هپروت بودم که با يه حرکت منو از زمين جدا کردو روي دوشش انداخت. اولش کاملا هنگ بودم

اما وقتي به خودم اومدم شروع کردم به مشت لگد زدنو دادو بي داد کردن:

romangram.com | @romangram_com