#اگر_چه_اجبار_بود_پارت_77


آروین گفت:

ـ چند ماه؟! مگه قراره چقدر ایران بمونه؟

گیسو گفت:

ـ خب... قراره پاش رو این جا عمل کنه! انگار خیلی دردش اذیتش می کنه.

آروین با حرص جرعه ای از چاییش رو خورد و گفت:

ـ والا من نمی دونم این عمه خانوم چرا میاد پاشو ایران عمل کنه؟ همه ایرانیا برای عمل پا میشن میرن آمریکا، اون وقت عمه می خواد بیا ایران؟!

رادین گفت:

ـ عمه رو که می شناسی؟ عمرا بذاره اونا پاش رو عمل کنن. عملشم زیاد حساس نیست که نشه این جا عمل کرد!

گیسو شیرینی ای برداشت و خورد و گفت:

ـ مسئله ی مهم اینه که عمه ملوک از جریان ازدواج شما اصلا خبر نداره و عمو بهروزم دوست نداره عمه چیزی بفهمه! باید همه چیز سِکرت بمونه.

آروین با کلافگی گفت:

ـ ای بابا. عمه خانوم که قصد داره چند روز بیاد این جا بمونه! اون وقت من چطور نذارم بفهمه؟ خب خل که نیست، می فهمه.

رادین گفت:

romangram.com | @romangram_com