#اگر_چه_اجبار_بود_پارت_66
ای بابا. این مونام عجب گیری داده بودا. وقتی میگم نمیایم یعنی نمیایم دیگه. آخه من با این اوضاع، کجا پاشم بیام؟ کوه بخوره تو سرِ من! زندگیم لنگ در هوا بود. تا وقتی آروین تو هال بودجرئت نکردم از جام تکون بخورم.
با صدای کوبیده شدن چیزی رو دیوار، چشام رو باز کردم. آروین رفته بود بالای چارپایه و داشت میخی رو به دیوار هال می کوبید. رو کاناپه نشستم. آروین پشتش به من بود و متوجه من نبود. عکس بزرگی از یه دختر با شال قرمز و داشت می زد به دیوار! اوف، این دیگه کی بود؟ وقتی چشمش به من افتاد، با حرص بیشتر با چکش به میخ کوبید.
ـ این کیه؟
آروین جوابم رو نداد. نمی تونستم عکسای این دختره رو تحمل کنم. چشمم افتاد به دیوارای هال، وای خدا، این جا چه خبر بود؟ سرتاسر دیوارا پر بود از عکسای این دختره با تیپ و ژستای مختلف. لجم گرفت.
داد زدم:
ـ میگم این دختره کیه که عکساش رو زدی به در و دیوار؟
آروین از صدای بلندم خیلی عصبی ش.د قاب عکس رو پرت کرد رو مبل و داد زد:
ـ این عشق منه! شنیدی راویس؟ این دختر عشق منه. تو با بی رحمی ازم گرفتیش. دلم می خواد عکساش رو بزنم به دیوارا تا بفهمی تو، تو زندگی و این خونه و قلبِ من، هیچ جایی نداری. تا بفهمی اضافه ای. تا بفهمی به زور وارد زندگیم شدی! من نامزد داشتم دختره ی احمق! جز مریم کسی رو دوست ندارم و از توام حالم به هم می خوره. این مریمه! نامزدمه. وقتی تو اومدی تو زندگیم و گند زدی تو زندگیم، من و مریم همش دو ماه بود که نامزد کرده بودیم؛ اما تو همه چیز رو خراب کردی. اگه بخوای با پررویی زنم بمونی باید همه چیز رو تحمل کنی. همون طوری که من تحملت می کنم!
وای نه! طاقت هر خشونت و تحقیری رو داشتم الا این! نه من نمی تونستم با عکسای این دختره زندگی کنم! حتی اگه مقصر باشم. حتی اگه به قول آروین به زور خودم رو وارد زندگیشون کردم. حتی اگه یه اجبارم! اما... منم انسانم. نمی تونم. نه!
با خشم، به سمت قاب عکسی که آروین پرت کرده بود روی مبل رفتم و عکس رو محکم و با حرص، به کف پارکتا پرت کردم. قاب عکس هزار تیکه شد. آروینم که از چارپایه پایین اومده بود داشت با تعجب نگام می کرد.نفس نفس می زدم. داغون بودم.
داد زدم:
ـ من دلم نمی خواد دیوارای خونه ای که توش زندگی می کنم پُر عکسای این دختره باشه!
آورین داد زد:
romangram.com | @romangram_com