#اگر_چه_اجبار_بود_پارت_65
یه اس دادم به مونا که فردا من و آروین کوه نمیایم. با این وضعمون نریم بهتر بود. بوی سوخته ی غذام تموم خونه رو پر کرده بود. قابلمه رو از رو گاز برداشتم. وای هیچی از غذا نمونده بود. سیاهِ سیاه شده بود. قابلمه رو داخل سینک ظرفشویی انداختم و شیر آب رو باز کردم توش.
اشکام راه گرفت. چقدر من بدبخت بودم خــــدا! روی کاناپه دراز کشیدم و بلند بلند گریه کردم. زندگیم از جهنمم بدتر بود. چشام گرم شد و خوابم برد.
***
صداهای مبهمی یه گوشم می رسید. بدنم خشک شده بود و نمی تونستم از رو کاناپه ای که روش خوابم برده بود، بلند شم. صدای خشن و عصبی آروین رو شنیدم. همون جا رو کاناپه موندم و خودم رو به خواب زدم. داشت با تلفن حرف می زد.
ـ منظورت چیه؟ عمرا. بگو حتی یه ثانیه! جونم به لبم رسیده. تو نشستی تو خونه ات و خوش و خرم با زنت داری خوشگذرونی می کنی. من چی؟ مریم زنگ زده این جا، چند روز پیش! راویس گوشی و برداشته و گفته زنِ منه! اَه ببند دهنت رو رادین! امروز اومده بود شرکت. هر چی از دهنش در اومد بارم کرد و رفت. می گفت بازیش دادم. کلی گریه کرد. می فهمی چی میگم؟ مریمم گریه کرد رادین. لعنت به من! نمی خوام حرفای بی سر بشنوم. همش میگی تحمل کن. درست میشه. پس کو؟ چرا هیچی درست نمیشه؟ امروز داغونم کرد. تو شرکت هر چی دم دستم بود و زدم
شکوندم. نه نمی خوام بشنوم دیگه. تو گوش کن. مریم تهدیدم کرده. آره، می خواد به خواستگاری آریا جواب مثبت بده. آریا برگشته ایران. مریم می گفت. نه رادین، مریم حرفی بزنه بهش عمل می کنه! داغون بود رادین. اگه مریم زنِ آریا شه من می میرم. می فهمی این رو؟ اون عشق منه! تموم زندگیمه رادین! سهم من از این دنیای لعنتیه. حق من این نبود. من بازیچه بودم. بازیچه ی نقشه ی کثیف راویس! بسه، بسه، نمی خوام بشنوم. خفه شو رادین! اَه.
صدای کوبیده شدن گوشی تلفن، نشون می داد که آروین تا حد مرگ عصبیه و منم بهتره همون طور خودم رو به خواب بزنم! نمی دونستم اگه چشام رو باز کنم چه بلایی سرم میاره؛ واسه همین ترجیح دادم همون جور بمونم.
پس اون دختره که زنگ زد این جا، مریم بوده! عشق آروین بوده! یعنی من عشقش رو ازش گرفتم؟ بیچاره آروین! حالا می فهمم که چرا این قدر از من بیزاره و نمی تونه باهام راه بیاد. پس قبل من با کسی دوست بود؟ شایدم نامزدش بوده! باید چی کار می کردم؟ بازم مثل جلبک بچسبم به زندگی آروین؟ خدایا گناه من چی بود؟ گناه آروین چی بود؟!
دوباره صدای زنگ تلفن اومد. اوف، امروزم که این جا شده بود مخابرات.
صدای آروین اومد:
ـ الو؟ شما؟ آها مونا خانوم شمایین؟ سلام. ممنون خوبم. شما خوبین؟. راویسم خوبه! مرسی. نه خوابیده. یه کم سرش درد می کرد. چی؟ راویس به شما اس داده؟ والا من بی خبرم. تازه اومدم خونه! اگه شد چشم! باشه، باشه، من سرقولم هستم. میام حتما. خواهش می کنم. خداحافظ.
romangram.com | @romangram_com