#آینه_ای_در_برابر_آینه_ات_می_گذارم_پارت_89


- نيم ساعت ....يه ساعت ...اين اطراف باشين ... بعد بياين .

دست تكان مى دهند و به طرف تله كابين حركت مى كنند.

همانطور كه به آنها پشت مى كند، مى پرسد:

- اسكى بازهاى ماهرى هستن؟!

بهداد بى تفاوت شانه بالا مى اندازد.

- متوسطن ،....جاذبه هاى ديگه اى دارن!

و به همراه وحيد مى خندند.

- اين اطراف جايى هست كه بتونم قهوه بگيرم؟

- اينجا نه بايد يه دور بزنيم .....رستوران وسط.....از اين مى خواى گرم شى؟؟؟

به قمقمه ی درون كوله اش اشاره مى كند.

به طور خودكار جواب منفى مى دهد . نگفته مى داند درون آن چیست.

***

دو ساعت از ظهر گذشته.


romangram.com | @romangram_com