#آدم_دزدی_به_بهانه_عشق_پارت_96

- نمیدونی چی کشیدم. فروغ اولین دختری بود که اومد تو زندگیم . ولی..
تا یه هفته دانشگاه نرفتم . هر روز کلی زنگ میزد به موبایلم .کلی اس ام اس میزد واسم که میخواد باهام صحبت کنه ولی من از سنگ شده بودم . بالاخره یه روز تو دانشگاه گیرم انداخت .
دیگه از اون فروغ همیشگی خبری نبود . یه تیپ ساده زده بود . بدون هیچ آرایشی . خیلی لاغر شده بود . کلی گریه کرد .
گفت :
- با من اومدن من تو زندگیش عوض شده . گفت از اول منو دوست داشته و....از این حرفا. ولی من گفتم واسم مرده دیگه . دیگه کسی به اسم فروغ تو زندگیم نیست . و رفتم .
داغون شدم . همه جا میرفتم یه خاطره واسم زنده میشد . دانشگاه نمیتونستم برم . با وجود مخالفتهای مامان بابا انتقالی گرفتم و امدم شمال تا خودم رو یکم پیدا کنم .. یه مدت افسرده گی گرفتم . ولی کم کم به خودم اومدم . دیگه دور هر چی دختره خط کشیدم . شدم یه آدم سنگ و مغرور . شدم همینی که الان میبینی
- روز اولی که تو رو دیدم نا خودآگاه قیافه اون امد تو ذهنم . این که میگفتی به پول احتیاج داری ولی همیشه بهترین مارکا تنت بود . نمیخوام خودمو تبرئه کنم ولی تمام چیزهایی که تو این مدت تو دلم جمع شده بود . همه رو سر تو خالی میکردم
با ناراحتی نگام کرد و ادامه داد :
- وقتی بهم میگفتی عقده ای راست میگفتی . من داشتم عقدهای که تو دلم بود و.. ولی نمی خواستم قبول کنم تو داری راست میگی . دوست داشتم اذیتت کنم . همون جوری که فروغ منو اذیت کرد . همون جوری که اون خوردم کرد. همون جوری که اون داغونم کرد.
ولی امشب دیگه نتونستم . نمیدونم چه جوری ولی یکدفعه به خودم اومدم . وقتی چشمای اشکی تو دیدم . وقتی غم تو چشمات و دیدم ...
کلافه دستی تو موهاش کشید و گفت :
-نمیدونم . تو این مدت دیدن قیافه ناراحتت آرومم میکرد . دلم یه جورایی خنک می شد ولی امشب ..
یکدفعه با خودم گفتم : داری چیکار میکنی حامین ؟ تقصیر این دختر چیه که شده کیسه بوکس تو ؟ تقصیر این چیه که تو قبلا زخم خوردی .؟ چی باعث شده که اینقدر عوض بشی !!! اینقدر بی منطق . اینقدر بی ادب !!!
داشتم با خودم کلنجار میرفتم که حرفای اردلان و آیدا رو شنیدم و فهمیدم که حالت بد شده . حالم از خودم بهم خورد الین . دیگه نتونستم طاقت بیارم ....
نگام کرد و گفت :
- الین منو ببخش . دست خودم نبود . نمیدونم چرا باهات این کار و کردم . میدونم حرفای خیلی بدی بهت زدم ولی.. درکم کن
سرش و گرفت تو دستاش و هیچی نگفت دیگه.
دلم سوخت . آروم صداش کردم

romangram.com | @romangram_com