#آدم_دزدی_به_بهانه_عشق_پارت_87
- بیشعور من خیلی قشنگ تر از تو میر*ق*صم ولی تو خیلی با ناز و لوندی میر*ق*صی .بد بخت اون پسری جلوی تو میر*ق*صه .
اردلان خیلی شیک و مردنونه میر*ق*صید .یکم که گذشت . آهنگ عوض شد و یه آهنگ خارجی گذاشتن که ر*ق*ص سالسا میخواست .
آروم به اردلان گفتم :
- بشینیم ؟
کنار گوشم جوری که بتونم تو اون شلوغی بشنوم گفت :
- چی شد ؟ کم آوردی؟
بچه پرو . خندیدم و گفتم :
- من تو ر*ق*ص کم نمیارم اردلان خان
خندید . دستش و آورد بالا و جلوم نگه داشت و منتظر شد .
با شک به دستش نگاه کردم .یه نگاه طرف حامین کردم . دیدم با یه اخم خفن داره نگام میکنه
به جهنم بابام که نیست یخواد واسم تکلیف مشخص کنه . دستم و تو دستش گذاشتم و شروع کردم به ر*ق*صیدن
ک*ث*ا*ف*ت خیلی وارد بود . دیگه حواسم به هیچی نبود فقط میر*ق*صیدم . تو تمام طول ر*ق*ص قیافه سیاوش جلوی چشمام بود . سالسا رو سیاوش یادم داد . چقدر پاهاش رو له کردم تا یاد گرفتم . چقدر سر به سر گذاشت تو طول مدتی که یادم میداد . خیلی دلم واسش تنگ شده بود . خدا لعنتت کنه ماکان که منو از خانوادم جدا کردی .
با تموم شدن آهنگ وایستادم و نفس گرفتم . که یکدفعه با صدای دست به خودم اومدم .دیدم چند تا زوج بیشتر وسط نیستن و بقیه وایستادن نگاه میکنن .
با خجالت خودم رو از جمع بیرون کشیدم . همین و کم داشتم که بخوام جلب توجه کنم . اردلان اومد سمتم و گفت :
- اتفاقی افتاده ؟ حالت خوبه
همون جوری که خودم و باد میزدم گفتم :
- آره خوبم ، فقط یکم گرممه . میدونی سرویس دستشویی کجاست ؟
یه راهرو رو که گوشه سالن بود رو نشون داد و گفت :
romangram.com | @romangram_com