#آدم_دزدی_به_بهانه_عشق_پارت_82

بدون این که متوجه بشم کلی با هم حرف زدیم . اون از خاطراتش و سر کار و حتی مامانش گفت . منم راجع به خانوادم دوستام و سیاوش و فرنوش صحبت کردم .کلی سر به سر روشا گذاشت . داشتن به خاطر این که چه مدلی سطل رو پر کنن بحث میکردن .منم داشتم به کاراشون میخندیدم که با صدای حامین ، با تعجب بهش نگاه کردم
- خوش میگذره بهتون؟
اردلان گفت :
- آره خیلی. کلی با الین خانم صحبت کردیم
اون تیکه حامین رو نگرفت ،ولی من فهمیدم که داره به من تیکه میندازه .
حرفی نزدم و سرم رو انداختم پایین دوباره گفت :
- آره الین خانم واسه بعضیا هم صحبت خوبیه
پسره ع*و*ض*ی .
اردلان منظور حامین رو نفهمید و با تعجب نگاش کرد
همون موقع روشا به اردلان گفت :
- منو میبری دست بزنم به آب دریا . به الین هر چی میگم میگه خطر داره .
اردلان محکم لپ روشا رو ب*و*سید و گفت :
- چرا نمی شه
ب*غ*لش کرد و رو به من گفت :
- با اجازه الین خانم
بعد هم با روشا رفت
همین که رفت حامین گفت :
- سوژه جدیده ؟

romangram.com | @romangram_com