#آدم_دزدی_به_بهانه_عشق_پارت_76

سیم کارت و در آوردم و سیم کارت قبلی خودم رو انداختم تو موبایل . به محض روشن کردن موبایل بعد از چند لحظه اس ام اسی بود که واسم میومد . همین جوری که گوشی تو دستم میلرزید . باورم نمیشد این همه اس ام اس .
inbox ام رو باز کردم . چند تا اس ام اس از سیاوش و فرنوش و بقیه بچه های دانشگاه داشتم . بقیه همه از ماکان بود . چند تای اول رو باز کردم . همون حرفای مفت قبلی بود . تهدید . این که بر گردم . کجا هستم و ... بقیه اس ام اس هاش رو بدون اینکه بخونم پاک کردم .
داشتم شماره هایی که می خواستم از گوشیم بر میداشتم که اگه اتفاقی واسه گوشیم افتاد مثل الان گیج نزنم که یکدفعه موبایلم شروع کرد به زنگ خوردن . شماره رو نمیشناختم . از خط ثابت بود . شک داشتم جواب بدم یا نه . با خودم گفتم شاید سیاوش یا مامان باشه . با شک برداشتم وگفتم :
- بله . بفرمایید؟
صدایی نمی یومد . فقط صدای نفس های عمیق می یومد . دوباره گفتم :
- بلـ ـه
یه صدای آروم گفت :
- الین تو رو خدا قطع نکن
خدای من ماکان بود !!!
صدام دیگه در نیومد . شکه شدم . از اون طرف خط ماکان با التماس گفت :
- الین جون مامانت قطع نکن
بازم حرفی نزدم . نمیدونستم چیکار کنم . با قسمی که داد نمیتونستم گوشی رو هم قطع کنم . عجب اشتباهی کرده بودم که جواب داده بودم . با صداش از فکر اومدم بیرون
- حرف بزن و بزار حداقل صدات رو بشنوم
با عصبانیت گفتم :
- چیکار داری ؟
بی توجه به سوالم با ناراحتی گفت :
- خوبی الینم ؟
- من الین تو نیستم . دیگه این جمله رو تکرار نکن .

romangram.com | @romangram_com