#آدم_دزدی_به_بهانه_عشق_پارت_75

همون موقع صدای یه دختر از پشت سرم اومد
- سلام
برگشتم دیدم یه دختر حدودا 20 ساله . که صورت سبزه و گرد و با نمکی داشت و با مهربونی نگام میکرد . با لبخند جواب سلامش رو دادم . اومد جلو روشا رو از ب*غ*ل امیر علی گرفت و یه ب*و*س محکم کردش و گفت :
- من آیدام . خواهر امیر . شما باید الین جان باشید .
- بله و خوشبختم از آشناییتون
- منم همینطور . امیر تعریفتون رو کرده بود . دلم میخواست ببینمتون
- نظر لطفتون . ممنون .
امیر علی تعارف کرد که بشینیم . آیدا اومد کنارم نشست . دختر خیلی ساده و مهربونی به نظر میومد . همون جوری که با روشا بازی میکرد آمار کل خاندان مادری رو داد . امیر علی هم فقط با لبخند بهش نگاه میکرد .
طبق اطلاعاتی که آیدا بهم داد فهمیدم که مریم جون دو تا خواهر داره به اسم مینا که اون هم دو تا دختر داره به اسم غزال ، عسل و یه پسر به اسم علی .
خواهر دیگه هم مهتاب که مامان امیر علی و آیداست . آقا میثم هم برادر مریم جون که دو تا پسر داشت به اسم اردلان و ایلیا . مهتاب و مریم جون تهران زندگی میکردن ولی آقا میثم و مینا خانم . شمال پیش مادر جون .
همسر آقا میثم هم 5 سال پیش بر اثر سرطان فوت کرده و ار اون به بعد آقا میثم با مادر جون تو همین خونه زندگی میکنه . خیلی زود با آیدا صمیمی شدم . 21 سالش بود و سال 2 مترجمی زبان . امیر علی هم مهندس عمران بود تو شرکت پدرش کار میکرد .
یه آن این فکر اومد تو ذهنم که منو حامین این همه با هم بحث میکنیم ولی حتی من نمیدونم چند چه رشته ای درس خونده . اصلا چیکاره هست .
مخم هنگ کرده بود از این همه اطلاعاتی که به مغزم سرازیر شده بود . فکر کنم قیافم خیلی گیج می زد . که امیر علی رو با خنده رو به آیدا کرد و گفت :
- بسته آیدا یه گوش مفت پیدا کردی . الین خانم خسته ان .
- آیدا گفت : وای حواسم نبود . امیر راست میگه . منو امیر حواسمون به روشا هست . تو برو یکم استراحت کن برای ناهار صدات میکنم .
امیر علی هم حرفش رو تایید کرد . خلاصه بعد از کلی اصرار منو فرستادن بالا.
رفتم بالا توی اتاق و روی تخت دراز کشیدم . خیلی خسته بودم ولی خوابم نمیومد . فکرم مشغول بود . من واقعا اینجا چیکار میکردم . وسط یه مشت آدم غریبه . یهو دلم واسه سیاوش تنک شد . چند روز بود ازش خبر نداشتم اون بی معرفت هم خبری ازم نگرفته بود .
گوشی رو روشن کردم تا یه زنگ به سیاوش بزنم که یادم افتاد شماره سیاوش و فرنوش رو حفظ نیستم . همه شماره هام هم تو سیم کارتم save بود . منم که سیم کارتم رو عوض کرده بودم . لعنت به این شانس.

romangram.com | @romangram_com