#آدم_دزدی_به_بهانه_عشق_پارت_73

- مشکل من تویی . قبلا هم بهت گفتم
- برای من مهم نیست تو چه مشکلی داری با من . دارم کارم رو میکنم. کاری هم به تو ندارم . تو هم کاری به من نداشته باش .
برگشت طرفم و همون جوری با اخم نگام کرد و با پوزخند گفت :
- ولی من اگه با کسی مشکل داشته باشم نمی خوام دائم جلو چشمام باشه .
با پوزخند گفتم :
- اون دیگه مشکل من نیست . مشکل خودت . سعی کن چشمات منو نبینه . در ضمن به تو هیچ ربطی نداره که من چی کار میکنم . چی میگم . چی میپوشم . چه جوری حرف میزنم . حق توهین نداری ، فهمیدی ؟
دست به سینه وایستاد طرفم و گفت :
- چشم ، امر دیگه ای نداری ؟
ع*و*ض*ی داشت مسخرم میکرد . رفتم طرفش . رو به روش وایستادم . سرم و بلند کردم تا بتونم چشماش رو ببینم . با جدیت زل زدم تو چشماش و گفتم :
- چرا ؟ امر دیگه ای هم دارم . جرات داری یه بار دیگه کار امروز و دیروزت رو تکرار کن . انوقت من می دونم با تو . فهمیدی ؟ دیگه حق نداری به من دست بزنی وگرنه بد میبینی .
تعجب ، نفرت ، کینه ، غم . همه چی تو چشماش بود . دیگه اهمیتی بهش ندادم . برگشتم سوار ماشین شدم . سرم رو به پشتی صندلی تکیه دادم و چشمام رو بستم . انقدر اعصابم تحریک شده بود که بدون اینکه دست خودم باشه اشکام پایین میومد .
صدای در ماشین اومد . بدون اینکه چشمام رو باز کنم اشکام رو پاک کردم . بوی عطر تلخش پیچید تو ماشین . چشمام رو باز نکردم . سرم و چرخوندم طرف پنجره . دستم رو گذاشتم روی روشا تا اگه تکون خورد یا بیدار شد متوجه بشم . بعد از چند لحظه ماشین رو روشن کرد و حرکت کرد . دلم بدجوری گرفته بود . ازش متنفر بودم .
همون جوری که چشمام بسته بود و داشتم تو دلم واسه حامین خط و نشون میکشیدم نفهمیدم چه جوری خوابم برد با صدای در ماشین از خواب پریدم . گیج میزدم . نگاه کردم دیدم روشا هنوز خوابه . حامین هم تو ماشین نبود و ماشین هم تو حیاط یه ویلا بود . آروم در ماشین رو باز کردم و پیاده شدم . ماشین آقای نکویان پشت ماشین حامین بود . خانم و آقای نکویان هم داشتن پیاده می شدند . رفتم طرف مریم جون لبخندی بهم زد و گفت :
- خوبی عزیزم ؟
- مرسی مریم جون . روشا تو ماشین خوابیده چی کار کنم ؟
- امروز زود بیدار شده . انگار داره کمبود خوابش رو جبران میکنه . عیب نداره به حامین میگم بیارش
بعد هم برگشت سمت یه آقایی که پیش ماشین وایستاده بود و گفت :
- مش جعفر لطفا چمدونها رو ببر تو خونه بگو بذارن تو اتاق های همیشگی

romangram.com | @romangram_com