#آدم_دزدی_به_بهانه_عشق_پارت_36
- خفه شو الین تا خفت نکردم
دهنم از تعجب باز موند!!
- بی ادب ، با چه جراتی با من اینجوری حرف میزنی؟ تو یه...
پیچید تو یه کوچه خلوت نگه داشت . جایی که نگه داشته بود حالت کوچه باغ داشت . پرنده پر نمیزد .با عصبانیت برگشت طرفم . انقدر چشماش ترسناک شده بود که این دفعه خفه شدم واقعا،خدایا چرا من شانس ندارم و گیر این دیونه افتادم !!!
با دادی که زد به خودم اومد
- پس من همیشه سگم آره؟
هیچی نگفتم .بغض کرده بودم ، یه نفس عمیق کشید که نزارم اشکام بیاد پایین ، نمیخواستم جلو این دیونه ضعیف نشون بدم یا حس کنه ازش ترسیدم چون به نظرم بدتر می شد ، دستام یخ کرده بود ، احساس میکردم پاهامم تو کفش یخ زده
دوباره داد زد و گفت :
- میخوای روی سگ و نشونت بدم ببینی چیه ؟ هان ؟
وقتی دید جواب نمیدم .با مشت زد رو فرمون ماشین وگفت :
- مگه با تو حرف نمیزنم لعنتی ؟؟
دیگه تحمل نداشتم .اشکم اومد پایین، با جیغ گفتم :
- چی از جونم میخوای لعنتی ؟دست از سرم بر دار ؟من دوست ندارم ، نمیخوام ببینمت ، مگه زور؟
با تعجب داشت نگام میکرد !!! اومد دستم و بگیره که دستم و کشیدم و با داد گفتم :
- به من دست نزن لعنتی ، ازت بدم میاد ، خسته شدم از دستت ، مگه قحطیه دختر اومده که گیر دادی به من . چرا دائم دنباله منی ؟
آروم گفت :
- آروم باش چرا جیغ میزنی ؟
- جیغ میزنم چون دیونم کردی . چون حرف حساب حالیت نمیشه .
romangram.com | @romangram_com