#آکادمی_خون_آشام_(جلد_دوم)_پارت_76

« »عجب چیز ...
در حالِ بیرون آوردنِ آن رشته دانه هایِ متصل به هم بودم که صلیبی طلایی و سنگین از انتهایش
آویزان شد . او به من یک چوتکی 21داده بود . شبیه تسبیح ، اما کمی کوچکتر ، به اندازه ی یک دستبند .
با لحن خاصی پرسیدم : « داری سعی می کنی اعتقاداتمو عوض کنم ؟ » لیزا تابع دین خاصی نبود ، اما به
خدا اعتقاد داشت و مرتبا به کلیسا می آمد . مانند بقیه ی موروی هایی که از روسیه و اروپای شرقی می
آمدند ، او هم مسیحی اُرتدوکس 22بود .
. چوتکی دقیقا مثل همین تسبیح های خودمونه . منتهی اینجا یه صلیب هم به سرش وصله . ( ویراستار )
و در مورد من ؟ کاملا فردی بی دین بودم . ممکن است خدا وجود داشته باشد ، اما من نه وقت و نه
انرژیش را دارم که بخواهم در موردش تحقیق بکنم و یا به دنبال اثبات آن بروم . لیزا به این احترام می
گذاشت و هرگز سعی نمی کرد اعتقاداتش را به من تحمیل کند ؛ همین هم باعث می شد آن هدیه
ارزش بیشتری داشته باشد .
« »بچرخونش !
واضح بود که از شوکه شدنِ من خوشش آمده .
همین کار را کردم . پشتِ صلیب ، در میان گل ها ، اژدهای زیبایی روی بدنه ی طلایی حک شده بود .
نشان خاندان دراگومیر . با تعجب به لیزا نگاه کردم .
او گفت : « این یه ارثیه ی خانوادگیه . یکی از دوستای خوب پدرم زمانی که داشته جعبه ها و اسباب و
اثاثیه ی خونه ش رو جا به جا می کرده پیداش کرده . این متعلق به نگهبانِ مادرِ مادربزرگم 23بوده . »
گفتم : « لیزا ... » حال این چوتکی معنا و ارزش دیگری داشت . « نمی تونم قبولش کنم ... نباید یه
همچین چیزی رو به من بدی . »
« خب ، مسلمه که نمی تونم نگهش دارم . این برای نگهبانا ساخته شده ... برایِ نگهبان من . »
به آرامی چوتکی را دور یکی از مچ هایم بستم . صلیبش احساس سرمایِ لذت بخشی روی پوستم ایجاد
کرد .
سر به سرش گذاشتم : « می دونی ، به احتمال زیاد ، قبل از اینکه بتونم نگهبانت بشم از مدرسه میندازنم
»بیرون .
نیشخندی زد . « خب ، اون موقع دیگه می تونی پسش بدی . »
همگی خندیدند . تاشا می خواست چیزی بگویدکه با نگاه کردن به دربِ ورودی نیمه تمام ماند .
. مسیحیت به سه مذهب تقسیم می شود : کاتولیک ، اُرتدوکس و پروتستان . اُرتدوکس از ترکیب دو واژه به معنایِ عقیده
ی درست تشکیل شده اس . در کل پیروان این مذهب بر این عقیده اند که مسیحیت راستین را دنبال می کنند . ( ویراستار
)
. این نسبت به پدر مادربزرگ نیز اطلاق می شود . ( ویراستار )

romangram.com | @romangram_com