#آکادمی_خون_آشام_(جلد_دوم)_پارت_71

از کردم دوری چشمانش ولی دیدم که دستش به جلو سمت حرکت کرد تا موهایم را براند ، عقب ولی
شد متوقف . درست همانطور که کشیدن نفس من شد متوقف . مدت کوتاه ی علاقه ما پر بود از پنهان
، سوال و کاری ولی من یک چیز را به قطع طور می دانستم : موهای عاشق دیمیتری من بود . شاید هم
باشد داشته دوستش هنوز . دارم قبول که دارم عالی و زیبایی موهای . تیره و ابریشمی ، بلند . عادت
داشت که بهانه ای بتراشد تا آنها بتواند را لمس و کند مرا نصیحت می کرد که موهایم را بقیه مانند
نگهبانان زن .نکنم کوتاه
دستش در همان جا متوقف شد همانطور و که ببینم بودم منتظر چه اند م نیز ثابت دنیا کرد کار خواهد .
بعد از اینکه به نظر رسید تا ابدیت طول می کشد او دستش را رفته رفته به و برد عقب در قرار کنارش
داد . نا وجودم سراسر امیدی را در بر و گرفت در چیزی زمان همان را فهمیدم . او شک دارد . او از
، چیزی بود ترسیده کند لمس مرا اینکه که است ) ممکن است ( فقط ممکن به این باشد معنا که او هم
هنوز مرا می خودش جلوی شده خواهد ، مجبور را بگیرد .
سرم آرام را به گرفتم بالا سمت تا چشم بتوانم در شوم چشمش . موهایم بیشتر ولی نه همه ی آن ، از
مرتعش دوباره دستانش . رفت عقب صورتم روی شد شدم امیدوار دوباره و که دستش را کند دراز .
اشتیاق و شور و ماند ثابت دستش من کور شد .
:پرسید " داره ؟ درد " شیوش افتر بوی با کرد لذت غرق مرا و بود شده مخلوط عرق . خدایا کاش
.بود کرده لمسم
:گفتم دروغ " نه ! "
:گفت " خیلی بد به نظر رسه نمی . .می شه خوب "
:گفتم " .متنفرم ازش " بودم متعجب که چه قد این ر سه کلمه در کینه داشت خودش . زمانی حتی که
دیمیتری و بودم شده احساسات دچار را می خواستم هم نتوانستم کینه ای که از مادرم .کنم را دور دارم
"
:گفت آرام " نه .نیستی ، متنفر "
" متنفرم . "
:بود آرام هنوز صدایش " تو نداری زمانی دیگه که از باشی متنفر کسی . نه در ی ما حرفه . تو باید با
اون .کنی آشتی "
لیزا هم همین دقیقا را بود گفته . عصبانیت هم به پیوست ی احساساتم بقیه . درون تاریکیِ من شروع به
رشد کردن کرد . " بعد کنم ؟ آشتی باهاش از چشممو اینکه از کرد کبود عمد ! چرا من کسی تنها
هستم که می بینم اون ست ؟ دیوانه چقدر "
با :گفت سخت صدایی " اون این کارو مطمئنا از نداده عمد انجام . نداره اهمیت که چقدر از اون بدت
کنی باور حرفمو باید میاد ، . من بعد از اون روز دیدمش ، .بود نگرانت "

romangram.com | @romangram_com