#آکادمی_خون_آشام_(جلد_دوم)_پارت_59

گه ، این . » نبود اتفاقی قضیه
« چی داری ؟ می گی مادرت از قصد این کار رو ؟ کرده » عوض لیزا صدای ندادم جواب وقتی شد .
: « گفت ناباورانه بی خیال . اون کنه نمی کاری همچین . . » نداره امکان
« چرا چون ؟ اون هاتاویِ جنین با کمالاته که در اینجاست مساله ؟ استاده اعصابش کردن کنترل که اون
هاتاویِ نینج همچنین با کمالاته که در استاده حرکاتش کنترل و مبارزه . این باشه طوری یا نه اون کار
. » کرده اشتباهی
« به هر حال این احتمال که اشتباهی و باشه لغزیده مشت زده بیشتر خیلی باشه از اینه که از قصد این
کار رو باشه کرده . این برای که این کار رو حسابی باید بکنه از کوره در . » باشه رفته
« خُب اون داشت با من حرف می زد برای خودش همین ، در رفتن از کافیه کوره ! و تازه من داشتم
اونو متهم می کردم که با ، خوابیده پدرم اونم فقط به این دلیل که پدرم از تکاملی نظر بی ترین عیب
! » بوده گزینه
فریاد لیزا زد « رز ، تو ا تقریبا ین یه تیکه رو کردی روی زیاده . برای چی یه چیزی همچین به اون گفتی
» ؟
چون « به ! » داره حقیقت زیاد احتمال
باید اما « می دونستی که این ناراحت اونو حرف می کنه . چرا به ادامه کردنش تحریک می دی چرا ؟
باهاش تونی نمی صلح » ؟ کنی
. « نشستم صاف باهاش صلح کنم ؟ اون ، کرده سیاه چشممو پای که احتمالا از قصد هم بوده . حالا
چطوری می تونم با اون مثل کسی صلح کنم ؟ »
سرش فقط لیزا را و داد تکان به رفت آینه سمت تا آرایشش را چِک کند . احساساتی که از طریق
پیمانمان می و غضب ، ناامیدی آمدند در پس آن ها بود انتظار احساس . حالا که شده تمام عصبانیتم
، بود این صبر حوصله و را داشتم که او را به بررسی دقت کنم . بود پوشیده بنفشی ابریشمی پیراهن لیزا
و دامن رنگی مشکی تا رو زانو ی . و صاف چنان بلندش موهای بی بودند نقص که کردن صرف بدون
یک ساعت از زندگی ات کردن اتو و کشیدن سشوار و آن ها . نبود پذیر امکان
کردی خوشگل « . چه ؟ خبره »
رنجشش ، کردند تغییر کمی احساساتش از من محوتر کمی شد . « به کریستینو زودی می . » بینم
قدیمی روزهای شبیه لحظاتی اندک برای آنجا من بود شده لیزا و . دورانی که ، بودیم خومان فقط با هم
می حرف و گشتیم می زدیم . لیزا کردن اشاره به دانستن و کریستین این که او است مجبور به زودی من
را به تاریکی احساسات ، کند ترک کریستین خاطر را در سینه ام احساساتی... کردند ایجاد که باید با بی
اعتراف میلی کنم معمولا ، بود حسادت من به این حس . دادم نمی کردن بروز ی اجازه
کرده چیکار کریستین « که لی بچه ؟ داره اینو اقت یتیم ها رو از یه ساختمان در حال داده نجات سوختن

romangram.com | @romangram_com