#آکادمی_خون_آشام_(جلد_دوم)_پارت_53
می بزنم حرف باهات کردم . »
« هر چی از دهنت در می اومد سر کلاس بهم گفتی و این چیزی نیست که از نظر من حرف زدن
بشه محسوب . یه دیگه امتیاز ! »
به نالیدم ضربه درد خاطر . زمانی که بار اولین برای با ، بودم کرده تمرین یتریدیم از این بودم شاکی
که نیست عادلانه اصلا با بجنگم کسی که یک فوت از من است بلندتر . او به این بود کرده اشاره نکته
که بسیاری از بلندها استریگوی تر و بود خواهنداز من آن است درست المثل ضرب که می گوید : قد
و قواره مهم نیست . ف اوقات گاهی کر می واهی امید کردم به من می حالا اما دهد با توجه به عملکرد
مادرم حرفش را باور می . کردم
تا به حال هرگز با کسی که از من بودم نکرده مبارزه باشد کوتاهتر . از آنجایی که جزو دختران معدود
بودم پذیرفته ، هستم کلاس که همیشه تقریبا از لاغرتر و کوتاهتر حریفانم هستم . حال مادرم کوچکتر از
من و بود به وضوح در چیزی ریزش بدنِ جز . نداشت عضله
گفتم : « من استایل همین ، دارم کردن برقرار ارتباط توی خاصی . »
« هفده این همینه واسه ، هستی نوجوونی توهمات دچار یه کم سال گذشته رو » . گذروندی نادونی توی با
پایش ضربه ای به رانم زد . امتیاز « . در واقع تو هم بهتر حقیقتا ، کردی رفتار دیگه دمپایرهای مثل از
اون ها . می تونستم تو رو عموهام دختر پیش بفرستم تا با کنی زندگی اونها . می ی فاحشهیه خوای
؟ بشی خونی این چیزیه که می » ؟ خوای
ی واژه " خونی ی فاحشه " همیشه من را تکان می داد . این واژه را معمولا به دمپایرِ مادرهای مجردی
می گویند که به تصمیم شدن نگهبان جای می هایش بچه گیرند را کنند بزرگ . این ی رابطه اغلب زنان
مدتی کوتاه با موروی مردان ها و داشته همین شدنشان تحقیر باعث می حتی ، شود با وجود این که چاره
دیگری ی هم زیرا ؛ نداشتند مر موروی دان در نهایت هم با ازدواج موروی زنان می ، کنند نه با دمپایرها
. خونی ی فاحشه اصطلاح از گرفته نشعت آنجا که بعضی از دمپایر زنان به اجازه مردان می هنگام دهند
سکس خون آن ها را بنوشند . در دنیای ما هستند انسانها تنها که خون می دهند . اگر دمپایری این کار
بکند ار ، هنگام خصوصا سکس ، کار منزجرکننده و کثیف ای به حساب می آید . فکر می کنم دمپایرهای
کمی این کار را می اما ، کنند این واژه در کمال بی انصافی به اطلاق آنها تمام می شود . زمانی که با لیزا
بودیم کرده فرار به خون لیزا می و دادم با اینکه این کار ضرورت داشت ننگشهم هنوز ، با من مانده
. بود
« نه البته ، که خوام نمی یه باشم خونی ی فاحشه . نفسهایم » در حال بود شدن سنگین . همشون اونا و «
کمی تعداد ، نیستند اونجوری از کارو اونهستن که اونها می کنن . »
با گفت عصبانیت : اون « ها باعث خودشون می شن ک پیدا شهرتی همچین نن . » از حمله اش جاخالی
دادم . باید اونا « به ، بدند انجام خودشونو ی وظیفه نگهبان عنوان نه بچرخند احمقها مثل اینکه این ور و
romangram.com | @romangram_com