#آکادمی_خون_آشام_(جلد_دوم)_پارت_132
زیاد از اتاق تاشا دور نبود .
. Orchidگل ارکیده
. Amor Amorبه معنای عشق عشق ( مترجم )
احساس می کردم دختر باربری هستم . سالن را پایین رفتم و در مقابل در قبل از . اتاقش ایستادم ب
اینکه فرصت در زدن پیدا کنم در باز شد و اآدری ن در مقابلم ایستاد .
به همان اندازه که من جا خورده بودم او هم شگفت زده شد . از صمیم قلب گفت :
« دمپایر کوچولو ، انتظار نداشتم اینجا ببینمت . »
« . » اینو برگردوندم
و قبل از اینکه فرصت مخالفت پیدا کند جعبه را به دستش دادم .
ناشیانه آن را گرفت و در حالی که سورپرایز شده بود کمی تلو تلو خورد . برای بار اول طرز گرفتنش
. خوب بود چند قدم عقب رفت و آن را روی زمین گذاشت : پرسید .
« هیچ کدومش رو دوست نداشتی ؟ می خوای بیشتر برات بخرم » ؟
« دیگه برام کادو نفرست . »
« اینکه کادو نیست ، یه نوع سرویسه عمومیه . کدوم زنی عطر مخصوص به خودشو نداره . »
« دیگه اینکارو نکن . »
ناگهان صدایی از پشت او گفت :
« رُ ، ز » ؟ تویی
سعی کردم آنسوی او . را درست ببینم لی ! از
« » ؟ کنی اینجا چیکار می
به خاطر سردردم و وانمود کردن در مورد کریستین ، امروز صبح ذهنم را به روی لیزا بسته بودم در .
حالت عادی باید می دانستم که لیزا اینجاست ، نه اینکه از دیدنش متعجب شوم . ذهنم را مجددا
احساسات و اجازه دادم گشودم او به من منتقل شود . اصلا انتظار نداشت که من به اینجا بیایم : پرسید .
« . » کنی اینجا چیکار می
اآدری ن به طرز چندش آوری گفت :
« نوما اخ ، خانوما ، نیازی نیس بخاطر من دعوا کنید :
نگاه خیره ام را به او دوختم .
« فقط می . کردیم ما اینکارو نمی خوام بدونم اینجا چه خبره » ؟
ابتدا رایحه ی افترشیو را حس کردم و بعد صدایی شنیدم :
« . » منم همینطور
از جا پریدم و اطرافم را نگاه کردم دیمیتری . . ایستاده بود در راهرو نمی دانستم درون منطقه ی
romangram.com | @romangram_com