#آکادمی_خون_آشام_(جلد_دوم)_پارت_131

Vera Wang .
. Serendipityبه معنای خوشبختی !
. Dolce & Gabbanaبه معنای آرام و دلنشین
Shalimar .
. Daisyعطر گل مینا
. Roseعطر گل رز
. Violetعطر گل بنفشه
. Sandalwoodچوب صندل . چوب سخت و خوش بو و سپید یا کم رنگ چندین گونه درخت گرمسیرى آسیا
. Orangeدرخت پرتقال
وانیلVanilla .
زمانی که کارم تمام شد قوه ی بویایی ام به درستی کار نمی کرد . همه ها برای ا ی این نسان ها طراحی
شده بود . حواس پنج گانه ی آنها از ومپایر ها و یا حتی دمپایر ها نیز ضعیف تر است . به همین خاطر
این بوها تاثیر شدیدتری داشت . تازه متوجه منظور آدریان که گفته بود تنها مقدار کمی از عطر کافی
است . شدم اگر همه ی این شیشه ها من را گیج کرده بودند می توانستم تصور کنم یک موروی ها چقدر
شدیدتر این رایحه ها را استشمام می کنند .
به هر حال این حس گیجی کمکی به سردردی که با آن از خواب بیدار شده بودم نمی بار واقعا این . کرد
عطر ها را جمع کرده و به درون بسته برگرداندم . اما زمانی که به یکی از عطرها ، همانی که بسیار
داشتم رسیدم شدوست ، مردد بودم . متوقف شدم ، جعبه ی کوچک را درون دستم نگه داشته بودم و
بعد دوباره آن شیشه ی قرمز رنگ را بوییدم رایحه ی ترد . و شیرینی داشت ، مثل یک نوع میوه اما نه ،
میوه ی شکری یا شیرین شده . به مغزم فشار آوردم تا بلاخره یادم آمد این بو را قبلا روی لباس یکی از
دختر های خوابگاه حس کرده بودم . اسمش را هم به من گفته بود ، شبیه گیلاس اما تیز تر . کشمش بی
دانه ، درسته ، . همین بود و اینجا داخل این عطر هم همان رایحه وجود داشت که با عطر چند نوع گل
مخلوط بود . سوسن کوهی و چند نوع گل دیگر که قادر به تشخیص تمام . نبودمشان رایحه ها و
بوهایش چیزی داشت که من را جذب می . کرد
شیرین بود اما نه خیلی شیرین .
روی جعبه اش را برای پیدا کردن اسمش خواندم . آمور آمور. زمزمه کردم : « چه اسم مناسبی . » می دیدم که اخیرا تا چه حد مشکلات عاطفی داشته و عاشقانه ام .
اما به هرحال عطر را نگه داشتم و باقی مانده را برگرداندم . جعبه را در دستانم بالا کشیدم و در مقابل
میز پایین آوردم . نوار های بسته بندی را پیدا کردم تا دوباره را بسته به حالت خریداری شده اش
. بازگردانم
اراه اتاق آدری ن را هم بلد بودم ، احتمالا ایواشکوف ها منطقه ی سلطنتی خودشان را داشتند .

romangram.com | @romangram_com