#آکادمی_خون_آشام_(جلد_دوم)_پارت_108
دمپایر نسل تنِداش ها انجام می دن . پس برای چی اون زن ها سهم خودشون متقابلِ رو نمی انجام دن ؟
برای چی نیستن اینجا اونها ؟ »
تندی و بلند ی خنده به شنیده جواب عنوان شد ، ی همه نگاه ها به چرخید اُزرا تاشا سمت ، از آنجایی
که سلطنتی اغلب ها بود پوشیده رسمی های لباس ند او و معمولی بسیار غیر بود رسمی . او جین شلوار
همیشگی اش را بود پوشیده ، سفیدی تاپ که کمی از شکمش را نشان می و داد یک ژاکت کش بند بافِ
دار که تا زانویش پایینِ می . رسید
به اجازه: « پرسید و انداخت نگاهی اجرایی مدیر هست ؟ »
زنی و داد تکان سری مرد که از سِزِلسکی اندانخ 31بود نشست ؛ تاشا بلند شد ، برخلاف دیگر سخن گو
ها ، با قدم های بلند به سمت لژ رفت . حال اینگونه همه می توانستند او را ببینند . موهای درخشان
سیاهش کاملا پشت سرش جمع شده و با کش بسته شده بودند ، به این ترتیب پوستش کاملا در
معرض دید بود و جای زخم های صورتش کاملا دیده می شد که گمان می کردم عمدی است ، صورتش
بی باک و جسور بود . در کل زیبا بود .
« اون زن ها ، مونیکا نیستن اینجا ، 32به خاطر اینکه حسابی سرشون با بزرگ کردن بچه هاشون گرمه ،
می دونی ، همون بچه هایی که تو می خوای تا راه افتادن اونا رو بفرستی جلوی دشمن و لطفا ما رو با این
موضوع که موروی ها باعث تولید و تکثیر و حفظِ نسل دمپایر ها هستن خوار نکن . ممکنه این مساله توی
خانواده ی تو متفاوت باشه ، اما برای اغلب ما سکس یه سرگرمیه . اینکه موروی ها این کار رو با دمپایر
ها می کنن یه فداکاری بزرگ حساب نمی شه . »
Szelsky .
Monica .
چهره حالت و بود نشسته صاف دیمیتری حالا اش نبود عصبانی دیگر ، بود ممکن به این هیجان دلیل زده
باشد که جدیدش دختر دوست به سکس . بود کرده اشاره
رنجش و ناراحتی ، درونم به بودم امیدوار و افتاد راه اگر خصمانه نگاهِ ای مردم داشتم صورتم روی آن را
به حساب استریگوی ها بگذارند ، نه زنی که به ما اشاره می کرد . پشت سر شدم میا متوجه دیمیتری
که به بود نشسته تنهایی . پایین قدری تر از ردیف . بودم نشده حضورش متوجه ، او در صندلی اش فرو
بود رفته . بودند قرمز چشمانش اطراف . پریده رنگ صورتش تر از بود همیشه . یک همسخر درد در
سینه ام به آمد وجود ، از آن نوعی که کردم نمی گمان در مورد او هیچ گاه حس کنم .
اینکه دلیل و « ما صبر می کنیم تا اونها به سن اینه بشن نگهبان بعد و برسن سالگی هجده که بذاریم یه
کمی از ببرن لذت زندگی هایِ زیبایی ، قبل از مجبورشون اینکه کنیم عمرشون تمام رو در یک خطر
دائمی به سر ببرن . اون ها به این دو دارن احتیاج سال که هم از و ذهنی نظر هم از فیزیکی نظر به خوبی
کنن پیشرفت . قبل اونا کردنِ بیرون از بخشی و سرباز مثلِ باهاشون اینکه و بشن آماده اینکه از یک
romangram.com | @romangram_com