#آکادمی_خون_آشام_(جلد_دوم)_پارت_10

میرسید و پشت گردنش بسته شده بود . آن موها مثل ابریشم بودند . این را می دانستم چون زمانی که
توسط طلسم شهوت زای ویکتور داشکوف جادو شده بودیم ، خودم آن ها را لمس کرده و دستم را میان
آن ها کشیده بودم . همراه با یک خویشتن داری عالی . خودم را مجبور کردم تا دوباره نفس بکشم و
نگاهم را از او بگیرم .
گفتم : « ممنونم مربی . » و به درون صندلی ام فرو رفتم .
پاسخ داد : « من اینجام تا کمک کنم . ت » صدایش آرام و خونسرد بود ... لطیف . و ا حالی بود که ین در
معمولا صدایی سخت و عصبی از او می شنیدم ... آماده ی دفع حملات ناگهانی . شاید تصور کرده بود
بودن در یک ماشین هوندا بی خطر است ، حداقل تا حدی که می تواند کنار من در امان باشد ، ایمن
است . من تنها کسی نبودم که برای نادیده گرفتنِ کششِ احساسیِ بینمان دچار مشکل شده بودم .
بدون اینکه به چشمانش نگاه کنم پرسیدم : « می دونی الان چی واقعا کمک می کنه ؟ »
« »امم ؟
« اینکه این آهنگ چرند رو قطعش کنی و یه چیزی بزاری که بعد از دیوار برلین فروپاشیِ 6بیرون اومده
.
دیمیتری خندید . « بدترین کلاست تاریخه ، با این وجود به یه طریقی همه چیز رو راجع به اروپای
. » شرقی میدونی
« هی ، بالاخره باید واسه ی جک هام مطلب داشته باشم »، رفیق .
همانطور که لبخندش ادامه داشت پیچ رادیو را چرخاند و روی ایستگاه موزیک کانتری قرار داد .
با شور و حرارت گفتم : « هی ، منظورم این نبود ! »
می توانستم بگویم که او دوباره در شرف خندیدن است .
« بین این آهنگ یا قبلی یکی رو انتخواب کن »
آهی کشیدم . « همون آهنگ دهه ی هشتادی بهتره . »
او موج را برگرداند و من دست هایم را دورم پیچیدم . یک گروه اروپایی داشت آهنگی می خواند راجع
به این که چه طور ویدیو ستارگان رادیو را کشت . آرزو کردم یکی این رادیو را بکشد .
. Berlin wallدیوار برلین اصلیترین نماد جنگ سرد بود که به پرده ی آهنین مشهور شد و به مدت ۸۲سال شهر برلین
را به دو منطقه ی شرقی و غربی تقسیم کرد . سرانجام در نهم اکتبر 91۲1در اثر مهاجرت آلمان غربی به سمت شرق برلین و
شورش آن ها دیوار برلین از هم پاشید و تاریخی را رقم زد که باعث سرمشق گرفتن سایر دولت ها تا رسیدن به پیروزی بود
. هم اکنون 43قطعه از دیوار اصلی برلین در موزه نگهداری می شود . ( مترجم )
ناگهان پنج ساعت دیگر به آن کوتاهی که تصور کره بودم به نظر نمی رسید .
آرتور و خانواده ای که او ازشان محافظت می کرد در شهری کوچک زندگی می ها وروی. اکثر م کردند
ترجیه می دادند در جاهای دور افتاده زندگی کنند ، اما بعضی از آن ها هم معتقد بودند شهر های بزرگ

romangram.com | @romangram_com