#آکادمی_خون_آشام_(جلد_اول)_پارت_93
.نداشتم. من دیوانه ي میسون نبودم
فصل یازدهم
" لیزا پرسید:" چیزي احتیاج داري بپوشی؟
" هوم؟ "
او به نگاه کردم ما. در انتظار شروع کلاس هنر اسلاوي که توسط آقاي ناگی تدریس می شد، بودیم، میا آن
طرف تر داشت براي دوستانش دلایلی را بیان می کرد تا حقیقت را راجع به پدر و مادرش کتمان کند و من
.هم در حال گوش دادن آن دلایل بودم به. این خاطر حواسم به لیزا نبود
میا توضیح داد: اینطوري نسیت که اونا خدمتکار یه یا همچین چیزي باشن، " به وضوح عصبی بود. صورتش
" .را طوري جمع کرد تا غرور در آن موج بزند. " اونا مشاورن. درزداوها بدون اونا هیچ تصمیمی نمی گیرن
.لیزا سرش را تکان داد و من جلوي خنده را ام گرفته ام
" !خوشت میاد ها "
" خب خیلی باحاله. اصلا چرا می پزسی؟ "
شلخته وار کوله ام در کوله به ام دنبال برق لبم می گشتم.وقتب آن را پیدا کردم صورتم در هم رفت، برق
.لبم تمام شده بود.نمی دانستم کی از آن استفاده کرده بودم و کجا می توانستم یکی دیگر پیدا کنم
" دارم ازت می پرسم امشب چیزي داري واسه پوشیدن؟ "
" .خب، آره، البته که دارم. اما هیچ کدوم از لباس هاي تو اندازه ي من نمی شه "
" پس می خواي چی کار کنی؟ "
شانه هایم را بالا انداختم. " یه کاریش می کنم، مثل همیشه. در واقع زیاد هم اهمیت نمی دادم چی بپوشم،
" .همین که کایروا اجازه داده بروم خیلی عالیه
ما امشب یه گردهمایی داشتیم.امروز اول نوامبر بود، روز بزرگ داشت سنت .ها البته از طرف دیگر یکم
نوامبر به آن معنی بود که یک ماه از برگشتن به ما آکادمی می گذشت در. این گردهمایی گروهی از سلطنتی
.ها مدرسه را بازدید می کردند که خود ملکه تاتیانا هم جزوشان بود
اگر بخواهم صادقانه بگویم، این چیزي نبود که من تا را این حد هیجان زده کرده بود.ملکه قبلا هم از آکادمی
.دیدن کرده بود.من خیلی آرام و تر معمولی از تر چیزي بودم که نشان می دادم
علاوه بر آن پ، بعد از زندگی در کنار انسان ها، کمتر راجع به سلطنتی ها فکر می کردم به. هر حال من هم
اجازه ي رفتن داشتم، زیرا امشب همه همه آنجا بودند.براي من بیرون رفتن از این خوابگاه تکراري و دیدن
.سلطنتی ها شانس بزگی بود
.یک ذره آزادي قطعا ارزش نشستن روي صندلی و گوش دادن به سخنرانی هاي کسل کننده را داشت
.دیگر براي ادامه ي گفت و گو با لیزا نماندم
دیمیتري سر قول خودش، یعنی تمرینات اضافی با من مانده بود، و من هم سعی می کردم سر قولم براي
romangram.com | @romangram_com