#آکادمی_خون_آشام_(جلد_اول)_پارت_155

دیمیتري گفت : " تو احتمالا همیشه نگهبان نزدیک خواهی بود. تو مؤنث هستی و همسن پرنسس. می تونی
" .نزدیکش بمونی بدون اینکه نظر کسی رو جلب کنی

" .اشاره کردم : " و من هیچ وقت نمی تونم چشم ازش بردارم و. همچنین تو
" اسپریدن دوباره خندید با و آرنج به دیمیتري سقلمهزد. " یه تو شاگرد ستاره داري ! بهش چوبه دادي؟
" . . نه هنوز آماده نیست "
" .مجادله کردم : " اگر کسی بهم یاد بده می تونم ازش استفاده کنم
.من می دانستم که همهی نگهبانان در این ون یک اسلحه و چوبه همراه خود دارند
دیمیتري با مدل خردمندانه ي همیشگی اش گفت : " براي داشتن یک خنجر باید چیزایی بیشتر از روش
" .استفادش بلد باشی. اول باید بتونی بهشون قلبه کنی و باید خودت رو راضی کنی که اونو بکشی
" چه دلیلی وجود داره که من در کشتن اون شک کنم؟ "
بیشتر استریگوي ها موروي هایی هستند که از روي عمد تغییر کردند. ولی بعضی مواقع آنها موروي یا ها "
دمپایرهایی بودن که به زور این کار رو انجام دادن. این مهم نیست. احتمال قوي وجود داره که تو یکی از اونا
" رو بشناسی. می تونی کسی رو که قبلا می شناختی بکشی؟
.در این دقایق سفرمان داشت هیجانش از را دست می داد

" ... فکر کنم. باید این کار رو بکنم. درسته یا ؟ اونا یا لیزا "
" .دیمیتري گفت : " هنوز هم ممکنه درنگ کنی و. این درنگ ممکنه رو تو بکشه و. لیزا رو
تو باید مکررا به خودت بگی که اونا دیگه همون آدمایی که تو می شناختی نیستن. اونا چیزي تاریک و "
پیچیده شدن . چیزي غیر طبیعی. تو باید هر چیزي که یهت چسبیده رو رها کنی و چیزي که درسته رو
" .انجام بدي. اونا اگه چیزي از شخصیت قبلیشون باقی مونده باشه ، سپاسگذارت می شن
" به خاطر کشتنشون از من سپاسگذار می شن؟ "
" او پرسید : " اگه کسی رو تو تبدیل به استریگوي کنه ، چه کار می کنی ؟
نمی دانستم چگونه جوابش را بدهم ، پس چیزي نگفتم. در حالی که چشمانش از را رویم بر نمی داشت ، باز
.هم اصرار کرد
اگه می دونستی که قرار بر خلاف میلت یه به استریگوي تبدیل بشی چه چیزي می خواستی؟ یا و اگه می "
دونستی قراره همه احساس و وجدان و حس تشخیص خوب و بدي رو که در گذاشتی از دست بدي چی؟ و
اگه می دونستی قراره باقی مانده ي زندگیتو ) زندگی جاویدانت با( رو کشتن مردم بی گناه بگذرونی چی ؟
" اونوقت چی می خواستی ؟

سکوت ناراحتت کننده اي حاکم شد. سنگینی بار همه آن سوالها بر روي دیمیتري نمایان بود. ناگهان فهمیدم
چرا بین من او و صرف نظر از خوش قیافگی این کشش غیرعادي وجود دارد. من هیچوقت ندیده بودم که

romangram.com | @romangram_com