#آکادمی_خون_آشام_(جلد_اول)_پارت_141

تو باید مراقب اون باشی رز ، . هر چی بیشتر ازش استفاده کنه بردتر می شه . جلوشو بگیر قبل از اینکه
.بفهمند و اونو ببرند. اونو از اینجا ببر

می توانستم صورت خانم کارپ را در ذهنم ببینم . دیوانه وار درخواست می کرد. نگاهی مملو از تکبر به وید
انداختم. می دانستم که کسی از لیزا سؤالی نمی کند. کسی سعی نمی کرد او از اقرار بگیرد . حتی او به
.مشکوك نمی شدند
" .آره ، خب ، اگه تو می ذاشی اون بره ، لازم نبود این کارو بکنم "
.نجاتش بده از. دستش خودش نجاتش بده
.بعد از آن شب ، من هرگز مست نکردم . دیگر اجازه نمی دادم که تسلطم بر روي لیزا از بین برود
دو روز بعد در حالی که تنبیهم به خاطر تخریب وسایل آکادمی را انجام می دادم با ، لیزا فرار کردیم.
حواسم به را اتاق لیزا برگرداندم . دستان زندر دور من و نگاه خشمگن لیزا. می دانستم که دوباره سعی می
.کند ، ولی این موقعیت مرا به یاد تفاق دو سال پیش انداخت می دانستم که خودم باید آن را درست کنم
زندر گفت : " فقط یه کم خون ، من خیلی نمی خورم . فقط می خوام بدونم دمپایرها چه مزه ایی می دن.
" .اینجا کسی اهمیتی نمی ده
" . لیزا غرولند کرد : " زندر ، تنهاش بذار

از زیر دستش لیز خوردم و لبخند زدم. دنبال پاسخ تلافی جویانه ایی می گشتم که از یک دعوا جلوگیري
. کند
بی خیال ، می خواستم آخرین نفري که این درخواستو ازم کرده بود کتک بزنم. اما خب راستش تو خیلی "
" .خوشگل از تر جسی ، حیف که از دست بدمت
" .زندر گفت : " خوشگل ؟ من جاذبه ي جنسی فوق العاده اي دارم
" .کرلی خندید : " تو ، نه فقط خوشگلی . به تد من گفت یه ژل موي فرانسوي گرفتی
زندر مثل یک مثت آشفته دور خودش چرخید به و بقیه نگاه کرد از تا غرورش دفاع کند و من را فراموش
.کرد.تنش ناپدید شد و سعی کرد طعنه ایی که در مورد موهایش شنیده بود را جواب بدهد
و در آن سوي اتاق ، لیزا با آسودگی به چشمانم نگاه کرد. لبخند زد و قبل از اینکه به طرف آرون برگردد ،
.با حرکت سري تشکر کرد
فصل شانزدهم
روز بعد این که چقدر همه چیز از بار اولی که شایعه هاي جس و رالف شروع شده بود ، تغییر کرده باعث
.شد جا بخورم

براي بعضی از مردم من منبع بی پایان پچ پچ و ها خنده ها باقی مانده بودم از. طرف دوستان جدید لیزا
دوستی و بعضی مواقع هم حمایت می شدم. روي هم رفته فهمیدم هم کلاسی هاي ما توجه کمتري نسبت به

romangram.com | @romangram_com