#آکادمی_خون_آشام_(جلد_اول)_پارت_136
" تو که هنوز نگهبانش نیستی. حالا حالا هم نمی شی از. کی تا حالا این قدر مسئولیت پذیر شدي؟ "
من واقعا مسئولیت پذیر نبودم ، ولی داشتم به چیزي که دیمیتري درباره تعادل بین تفریح و وظیفه گفته بود
فکر می کردم. تنها می دانستم که نباید با توجه به موقیعیت هاي آسیب پذیري که لیزا اخیرا در آن ها قرار
.می گرفت مست بشوم از. جاي تنگی که بین میسون و لیزا داشتم بلند شدم و کنار ناتالی نشستم
" .سلام نات. امشب خیلی ساکتی "
" .لیوانش مثل من پر بود. " تو هم همینطور
" . بع نرمی خندیدم . " فکر کنم آره
سرش را کج کرد به و میسون و سلطنتی ها نگاه کرد از. وقتی که من آمده بودم ویسکی بیشتري خورده
.بودند و مشخصا الان بیشتر مست بودند
" .عجیبه ؟ نه ، همیشه تو توي مرکز توجه بودي ، ولی حالا لیزا همه رو حلب کرده "
" .با تعجب پلک زدم . قضیه از را این زاویه بررسی نکرده بودم. " آره ، احتمالا
زندر در حالی که به سمت من می آمد و نوشیدنی اش را روي زمین می ریخت گفت : " هی ، رز چه حسی
" داره ؟
" چی چه حسی داره ؟ "
" ! که بذاري کسی خونتو بخوره "
.همه ساکت شدند . انگار منتظر پاسخ من بودند
آره آره ، می دونم که کاري با جسی و رالف نکردي . ولی شما دو تا این کارو کردین ، درسته ؟ وقتی فرار "
" کرده بودین ؟
لیزا گفت : " راحتش بذار. " وسوسه خیلی خوب عمل می کند ، اما تنها در صورتی که با لیزا چشم در چشم
.باشی
منظورم این بود که خیلی باحاله . شما دو تا کاري رو کردین که باید می کردین ، درسته ؟ اون جوري "
نیست که انگار یه تو خون دهنده ایی. من فقط می خوام بدونم چه حسی داره.دنیله زلسکی یه بار اجازه داد
" .که گازش بگیرم ، گفت شبیه هیچ چیزي نیست
صدایی شبیه " ایییی " از همه دخترها شنیده شد. داشتن س.ك.س و خوردن خون دمپایرها کار کثبفی بود،
.ولی بین موروي آدم خواري بود
" .کامیل گفت : " داري دروغ می گی
" ، نه جدي می گم. فقط یه گاز کوچولو بود. اصلا مثل خون دهنده ها خون زیادي نداد . تو دادي؟ "
" دست خالی اش را دور شانه ام انداخت. " خوشت اومده بود؟
صورت لیزا رنگ پریده و آرام بود. الکل همه احساسات خشنش را خاموش کرده بود ، ولی هنوز می دیدم
که چه حسی دارد. افکارش از خشم تاریک و ترسناك شده بود او. همیشه ادراك خوبی از احساساتش
romangram.com | @romangram_com