#آکادمی_خون_آشام_(جلد_اول)_پارت_129
میسون زمانی که کتابخانه را گشته بود به ، من گفته بود که کتاب هاي کمی آن جا پیدا می شود. چرا هیچ
کجا چیزي نبود ؟
چرا راهی براي پیدا کردن اطلاعاتی راجع به این سنت خرفت وجود نداشت ؟ کریستین روز اول به لیزا چه
.چیزي گفته بود. آه جمله به را یاد آوردم
" .اونجا یه جعبه از پر دست نوشته هاي سنت ولادیمیر مجنونه "
دست نوشته در اتاق زیرشیروانی کلیسا بود. کریستین به آن اشاره کرده بود. باید نگاهی به آنها می انداختم
...
نمی توانستم از کشیش بپرسم . چه عکس العملی نشان می داد وقتی می فهمید دانش آموزان آن بالا رفته
.اندو باید به خلوت کریستین خاتمه می دادم. اما شاید کریستین خودش هم کمک بکند
امروز یکشنبه بود تا و فردا بعد از ظهر نمی شد را او ببینم از. آن گذشته نمی داستم شانسی پیدا کنم که با
او تنهایی صحبت کنم نه یا . در همان حال که آماده ي رفتن به سمت کلاس تمرینم می شدم جلوي
آشپزخانه ي خوابگاه ایستادم تا یک گیلاس گرانول بردارم از. کنار مایلز و آنتونی ، دو نفر از نوآموزان
گذشتم. مایلز وقتی مرا دید با صداي آرامی گفت : " چطور پیش می ؟ رز ره تنهایی اون کارو می کنی ؟
" کمک نمی خواهی ؟
" . آنتونی خندید. " نمی تونم گازت بگیرم ، اما به جاش می تونم یه چیز دیگه بهت بدم
مجبور بودم از دربی عبور کنم که آنها نزدیکش ایستاده بودند با. نگاهی حاکی از خشم به سمت در حرکت
.کردم . اما میلز مچ دستم را گرفت و پیچاند. دستش روي باسنم سر خورد
" .خودم را عقب کشیدم و گفتم : " دستتو بکش تا صورتتو له نکردم
.در همان حال مشتی به آنتونی کوبیدم
" .آنتونی گفت : " بی خیال. فکر می کردم بتونی همزمان با دو نفر باشی
صداي دیگري فریاد زد : " اگه جفتتون این رو جا ترك نکنین خودم یه حالی بهتون می دم. " میسون بود ،
.قهرمان من
" . مایلز گفت : " تو هم مثل این احمقی آشفورد
او بزرگتر از میسون و آنتونی بود ، مرا رها کرد به و سمت میسون رفت. آنتونی مرا عقب کشید ، برایش
مهم نبود دعوایی صورت بگیرد نه یا . می خواست کارش را انجام بدهد. تستسترون زیادي در هوا جریان
.داشت. بطوریکه احساس می کردم به ماسک احتیاج دارم
" .مایلز از میسون پرسید : " تو هم دوست داري او با باشی ؟ نمی خواهی اونو ما با شریک بشی
" .یک کلمه دیگر در این مورد حرف بزنی ، سر تو گوش تا گوش می برم "
" ... چرا ؟ اون فقط ي ه.ز.ر.ه یه خونی بی ارزش "
میسون مشتی به سر مایلز کوبید. به نظر نمی رسید سرش شکافته شده باشد. هیچ نشانه اي از خون ریزي یا
romangram.com | @romangram_com