#آکادمی_خون_آشام_(جلد_اول)_پارت_124
اون خیلی مادرم رو ملاقات می کرد، تازه اون پدر خواهرهام هم هست. اما وقتی اون می اومد ،... خب ، "
" .اون با مادرم خیلی خوب رفتار نمی کرد. یه سري کارهاي وحشتناك انجام می داد
مثل ... " . دودل بودم. این مادر دیمیتري بود که داشتیم در موردش صحبت می کردیم. نمی دانستم تا "
.چه اندازه می توانستم پیش بروم
" چیزي مثل .ح.ا.ف ش ه. خونی؟ "
" .او رك و پوست کنده گفت : " لگد زدن و آزار دادن مادرم یکی از کارهاش بود
باند پیچی دستم را تمام کرده بود اما هنوز دستم را در دستهایش نگه داشته بود، حتی نمی دانستم خودش
متوجه این موضوع شده است نه یا . دستهایش گرم و بزرگ بودند با انگشتهاي موزون و بلند که ممکن بود
.در زندگی دیگري به عنوان انگشتان یک پیانیست استفاده بشه
گفتم : " اوه خداي من. " چقدر وحشتناك بود با. دستانم فشاري به دست هاي او وارد کردم او و هم در
جواب فشاري به آنها وارد کرد. " این خیلی وحشتناکه و. اون ... اون فقط اجازه می داد که این اتفاق بیافته؟
"
.اون این اجازه رو می داد. " بصورت بازیگوشانه اي در گوشه لبهاش یک لبخند غمگین ظاهر شد "
" .اما من این اجازه رو نمی دادم "
" .موج بزرگی از هیجان من رو در بر گرفت. " بگو . بگو که حساب اون آشغالو رسیدي
" .لبخندش بزرگتر شد . " در واقع این کارو کردم
.واو " فکرش را هم نمی کردم که دیمیتري بتونه مطبوع از تر این باشه اما من اشتباه می کردم "
.تو پدرت رو زدي ؟ منظورم اینه که ، این خیلی وحشتناکه ... چه اتفاقی افتاد. اما ، واو. تو واقعا یه خدایی "
"
" اون چشماشو به هم زد. " چی؟
" اوه . هیچی. " من با عجله سعی کردم موضوع را نغییر بدهم. " اون موقع چند سالت بود ؟ "
" .به نظر می رسید هنوز در مورد کلمه خدا حیرت زده است. " سیزده سالم بود
" واو ، اون قطعا یک خداست. " تو وقتی سیزده سالت بود پدرت رو زدي؟
اونقدرها هم سخت نبود. من از اون قوي و تر همچنین بلندتر بودم و. نمی تونستم اجازه بدم به کارش "
اداکه بده. باید یاد می گرفت که سلطنتی و موروي بودن به این معنی نیست که می تونه هر کاري دلش
" .خواست با مردم دیگه انجام بده ، حتی با یک .ح.ا.ف ش ه. خونی
.خیره شده بودم . نمی توانستم باور کنم که دیمیتري یک همچین چیزي را در مورد مادرش بگوید
" .متأسفم "
" .چیزي نیست "
ناگهان مطلبی برایم روشن شد. " واسه همین بود که اینقدر در مورد جس عصبانی شدي . درسته ؟ اون هم
romangram.com | @romangram_com