#آکادمی_خون_آشام_(جلد_اول)_پارت_10

زیادي راجع به ارتباط روحی میان نگهبان و ها موروي هایشان وجود داشت اما داستان ها هیچ وقت چیزي
.مثل این را ذکر نکرده بودند ما. در بهترین شرایط می توانستیم ناشیانه از طریق آن عبور کنیم
.آخراي ِ پرواز، دیمیتري به سمت جایی که من نشسته بودم آمد و جایش با را نگهبان کناري ام عوض کرد
به گوشه اي چرخیدم به و بیرون ِ پنجره ِ ي هواپیما زل زدم. لحظاتی در سکوت گذشت. بالاخره او کفت : "
" واقعا می خواستی با همه ما ي بجنگی ؟
.جواب ندادم
اون کار ... محافظت از اون، یه جورایی ... خیلی شجاعانه بود. " مکث کرد. " احمقانه بود، اما هنوزم "
" شجاعانه ست. چرا اصلا سعی می کردي این کارو بکنی؟
نگاهی او به انداختم، موهایم را عقب زده بودم بنابراین می توانستم همسطح او درون چشمانش نگاه کنم. "
.به خاطر اینکه من نگهبانشم . " به سمت پنجره برگشتم
.بعد از سکوت دیگري بلند شد به و جلوي جت برگشت

وقتی فرود آمدیم، من و لیزا چاره نداشتیم به جز اینکه به آن ها اجازه بدهیم با را ما ماشین تا آکادمی
.برسانند
ماشین، جلوي در ورودي نگه داشت و رانندگان ما شروع به صحبت با مامورانی کردند که در حال بررسی
.استریگوي بودن یا نبودن ما بودند تا در صورت لازم حمله ي سریع و کشنده اي انجام دهند
بعد از یک دقیقه آن ها اجازه ي عبور از میان محافظان و رسیدن به آکادمی را دادند. حوالی غروب بود )
.شروع روز خون آشامان و( حیاط آکادمی در سایه ها پوشیده می شد
مانند همیشه به نطر می رسید ، گسترده و قدیمی ) در اینجا ساختمان قدیمی و بلندي مانند کلیساهاي بین
.قرون 15و 16منظور است .(موروي ها بسیار سنتی بودند،در مورد آن ها هیچ چیز تغییر نمی کرد
این مدرسه به قدمت مدرسه ي قبلی در اروپا نبود اما به همان شیوه ساخته شده بود.ساختمان ها پیچیده و
.تو در تو بودند،درست مانند معماري کلیسا با برج و باروهاي بلند و مجسمه هاي سنگی
باغچه هاي کوچک و درگاه هایی که اینجا و آنجا دیده می شدند،با دروازه هاي آهنی مزین احاطه شده
بودند.بعد از زندگی در محوطه ي دانشکده ،حالا سپاسگذار بودم که اینجا بیشتر دانشگاه بود تا یک
.دبیرستان معمولی
.ما در محوطه ي دوم بودیم که به دانشکده هایی در بالا و پایینش تقسیم می شد

هر کدام اطراف محوطه ي چهار ضلعی ِ باز بزرگی ساخته شده بودند که با راه هاي سنگ فرش شده و
.درختان عظیم کهنی آراسته بودند
در حال رفتن به سمت محوطه ي چهار ضلعی دانشکده ي بالایی بودیم که ساختمان هاي علمی در یک
.طرف و خوابگاه دمپایرها و ورزشگاه سرپوشیده به طور همزمان در طرف دیگرش قرار داشت
خوابگاه موروي ها در انتها بود و روبرویش ساختمان هاي اجرایی و مدیریتی که به ساختمان هاي پایینی

romangram.com | @romangram_com