#سه_دوست_پارت_88
میترا با نفرت خیره شد بهش و گفت :
-فکر نمیکردم اینقدر پست باشی علی رضا ...
دستشو آورد بالا محکم خوابوند توی صورتِ علی رضا ..
راحت شده بود ... تند تند نفش میکشید .. اینقدر سریع اینکارو کرده بود که علی رضا شوک شده بود و نمیتونست هیچ کاری کنه ..
-خیلی آشغالی .. منِ خرو بگو دلمو به کی خوش کردم ...
بازم گریه کرد .. با هق هق گفت :
-دلمو شکستی علی رضا ....
گریه اش شدید تر شد :
-خدا دلتو بشکنه ...
بدون هیچ حرفی دویید از ساختمون بیرون ... تمام عشقش به علی رضا دود شده بود رفته بود هوا ...
میترا با مهربونی گفت :
***
کی فکرشو میکرد ؟؟واقعا کی فکرشو میکرد اخرش اینطور بشه ؟؟؟ کی فکر میکرد علی رضا همچین ادمی باشه .. حسین ؟؟؟ چطوری تونست با ما اینکارو بکنه ؟؟؟
romangram.com | @romangram_com