#پانزده_سال_کابوس_پارت_66

*********

ایدا*******

بعد از ملاقات با لئون احساس امید کردم به خودم که نمیتونستم دروغ بگم از ته دل دوسش داشتم قلبم واسش دیوانه وار می تپید امید وارم مدرکی که بهش دادم سریع تر به کریس برسونه!

با کرازر ملاقات داشتم ....!

توی میدون اصلی کلیسا باهاش قرار داشتم ....

کرازر:سلام خانوم خانوما میگفتی...

ایدا:کرازر خفه شو زرتو بزن میخوام برم باز چه مرگته!

کرازر:باشه عزیزم حالا چرا جوش میاری ...ویروسو بده!

خندم گرفته بود...

ایدا: )با پوزخند )خیلی احمقی که فکر میکنی ویروسا دسته منه !

کرازر: ایدا اون روی سگ منو بالا نیارا ویروسارو رد کن بیاد!

ایدا:اگرم دستم بود تحویل تو حیف نون نمیدادم من ویروسو دست یه مریض روانی نمیدم!


romangram.com | @romangram_com