#پانزده_سال_کابوس_پارت_60

ـ:اسمم لوئیز وین اسم تو چیه؟

لئون:لئون اس کندی!پس لوئیزوین تویی بزار دستامو باز کنم یح حسابی من از تو برسم اون سرش ناپیدا

لوئیز:بی جا میکنی مگه من چیکارت کردم؟

لئون:اونش بعدا معلوم میشه یه کم به اون هیکلت تکونی بده دستامونو باز کنیم!

هر کاری کردیم نشد خیلی سفت بسته بودن...در با صدای قیژی باز شد یه نفر با سرو صورت خونی و وحشتناک با تبر تو اون دستش اومد به طرفمون!

لوئیز:خاک تو سرمون شد این دیگه کیه ای خدا من جوونم یه رحمی به جوونیم بکن...تو دعایی خواسته ایی چیزی نداری لا اقل یارو بزار یه دعا بکنیم!

لئون:خفه شو چی زرتو پرت میکنی ...خوب گوشاتو واکن ببین چی میگم تا سه میشمرم هر وقت شماره سه رو گفتم خودتو می کشی جلو!

لوئیز:کارمون تمومه!

لئون:خفه شو یک... لوئیز:خدایا غلط کردم ...لئون:دو...لوئیز زر نزن...مرد تبر به دس هر لحظه نزدیکو نزدیک تر میشد!

لئون:سه...حالا هردومون خودمونو به سمت جلو هل دادیم و به جای اینکه مارو هدف بگیره طنابمونو پاره کرد ....بالافاصله اسلحمو برداشتمو به سرش شلیک کردم ...تبر از دستش افتاد و نقش زمین شد

لوئیز:آره,همینه آفرین بابا کارت درسته چقدر ماهرانه عمل کردی دیدی چه نقشمون گرفت!

لئون:نقشمون..!!! ببخشید کدوم نقشمون!


romangram.com | @romangram_com