#پانزده_سال_کابوس_پارت_23
دوباره جداشون کردم این دختر چه انرژی داره که این قدر خودشو با سناتور در میندازه
لئون:جیل تمومش کن دیگه!
جیل:مگه نمیبینی به اون بچه یه نگا بنداز تا الان دیوونه نشده جای تعجب داره !انقدر مغروره که به خاطر نجات جون خودش جون یه نفر و به خطر میندازه.
لئون: باشه...باشه حق با توئه ولی الان دور ,دور اونه میتونه به راحتی اخراجت کنه
جیل:اون کسی نیست که بخواد اخراجم کنه حتی رئیس جمهورمنمیتونه اخراجم کنه چه برسه به اون احمق!
لئون:چه قدر مطمئن حرف میزنی ؟!
جیل: ای بابا مام که هرچی میگیم تو یه آتو ازم بگیرمن رفتم پیش کلرو رانی.
لئون:همیشه دنبال یه راه واسه فرار از گفتن حقیقتی !
به حرفش توجهی نکردمو رفتم تو چادری که کلرو رانی بودن با دیدن رانی که خواب بود دلم براش ضعف رفت چقدر ناز خوابیده بود کلر بهم لبخندی زدو گفت برم پیشش!
کلر: خوب با سناتور در افتادیا!
جیل:حقشه ! نامرد تازه بازم حاضرم باهاش در بیفتم
کلر خنده اش گرفته بود
romangram.com | @romangram_com