#پانزده_سال_کابوس_پارت_150

پیرس:آفرین حال کردم کریس! خوب دیگه بریم!

کلر با عصبانیت سوار شد شری وجیک بدون هیچ حرفی با خنده بدرقه مون کردن ............!

.....................

کلر:من با تو هیچ جا نمیام اونجام که رسیدیماز هم جدا میشیم دنبال منم نمیای فهمیدی؟

پیرس:فعلا که بعدا مثه چی بهم میچسبی شرط خونمو باهات میبندم حالا میبینی!

کلر:جوجه رو آخر پائیز میشمارن آقا!

پیرس:باشه خواهیم دید!

*************************

شری****

شری:بهتر نبود باکریس میموندیم!

جیک:نه این طوری بهتر شد اون با افرادش الان دنباله جیل هستن !مام دنبال یه چیز دیگه ایم نمیشد باهاشون همراه شیم!

شری:من باهات نمیام تو که مسئول من نیستی ...پس تا فعلا...


romangram.com | @romangram_com