#پانزده_سال_کابوس_پارت_149
پیرس:شروع کن تا نشونت بدم
کلر:فضول دخالت کن!
پیرس: کمال همنشین درمن اثر کرده دیگه!
کلر:من هیچ وقت باهات هم کلام نشدم!
پیرس:حالا که شدی!
کلر:پررو
پیرس:موش آزمایشگاهی فضول!
کلر:دیگه شورشو در آوردیا!
کریس:خفه شید!
هردومون ساکت شدیم بالگردم که رسیده بود چاره ای جز رفتن نبود!
کلر:باشه دیگه کریس به خدمتت میرسم ...درضمن اگه جیل و پیدا کردی حق نداری باهاش تند برخورد کنی فهمیدی ؟ بشنوم باهاش تند برخورد کردی از وسط جر وا جرت میدم!
منو کریس از حرفای کلر خندمون گرفته بود اونم بیشتر حرصی میکردیم!
romangram.com | @romangram_com