#پانزده_سال_کابوس_پارت_15

*****************

لئون****

جیل دختر بدی نیس فقط یه موقع هایی حواس پرته که اونم به خاطر تازه وارد شدنش به این گروهه فقط امید وارم زود جا بیفته درغیر این صورت پدرم درمیاد.

به چهره اش که نگاه میکنم موهای قهوه ای روشن پوست سفید بینی متناسب چشای قهوه ای خیلی روشن لبای متوسط درکل با نمک و خوشگل بود بیشتر بانمک وتو دل برو بود چون زود تو دل کلر جا شده بود ولی یه موقع هایی اعصاب خورد کن میشد .

کلرهم دختر خوشرویی بود موهای مشکی چشای مشکی مایل به طوسی البته از دور همون مشکی بود

پوست سفید لبای متوسط به بزرگ بینی متناسب چن سالی میشه که باهم همکاریم.

موبایلم زنگ خورد صفحه نمایش نشون داد که هانی گی باید باشه حتما اطلاعات جدیدی بدست آورده سریع دکمه اتصالو زدمو جواب دادم.

لئون:هانی گن میشنوم بگو ..!

هانی گن:آه .. لئون حالت خوبه نگرانت شده بودم کلر هم اونجاس؟

لئون: نگران نباش هیشکی اینجا نیس بگو .

هانی گن: گفته بودی که درمورد جیل ولنتاین تحقیق کنم یه سری اطلاعات در موردش بدس آوردم ولی زیاد نیس ..ویه دختر نوزده ساله که قبلا تو گروه آزمایشات آلبرت وسکر کارمیکرد ولی ازکارای وسکر بی خبر بود اینو که میدونی ؟

لئون:آره میدونم الان اینجا پیشمه راستی دختر رئیس جمهور چی اونم اسمش جیل بن فورد بود درسته الان کجاس ؟!


romangram.com | @romangram_com