#پانزده_سال_کابوس_پارت_144
ایدا:دهنتو ببند آلبرت!
وسکر:آهان حالا شد گفتم کمال همنشین درتو اثر کرده عزیزم!
حداقل خوب بود که لئون کاملا حرفامونو میشنید...
ایدا:تو اینجا چه غلطی میکنی؟!
آلبرت:فکر نمیکنم واسه اومدن به جزیره خودم باید از تو اجازه بگیرم!
ایدا:هه! جزیره خودم! مگه خوابشو ببینی حالم از آدمایی مثه تو وامثال تو بهم میخوره!
آلبرت: به پیشنهادم فکرکردی عزیزم!
خاک برسرم الان لئون شک میکنه بدبخت میشم!
ایدا:نه تو اصا مهم نیستی که بخوام در مورد حرفای بی مصرف تو فکر کنم!
آلبرت:میدونی که اگه جوابت منفی باشه چه اتفاقی واست میفته!
ایدا:خفه شو!!!!
*********************
romangram.com | @romangram_com