#پانزده_سال_کابوس_پارت_129

_:تاسه میشمرم بپر!

شری:امکان نداره بپرم!

_:دیوونه اگه نپری میمیری خود دانی من تا سه میشمرم!

منم انگار با میخ رو صندلی کوبیده شده بودم چون اصلا توان حرکت نداشتم!

دیدم دستمو محکم گرفت و یهو پری باپریدن اون منم توبغلش شوت شدم......

باشماره سه پریدیم بیرون فکر کنم دوبار کله ملق زدیم! ولی چون بغل پسره بودم من چیزیم نشد ولی فکرکنم اون بیچاره له شد!

-:حالت خوبه؟

منم که دوباره اشکم سرازیر شده بود سرمو به نشونه مثبت تکون دادم...

دوباره خنده اش گرفته بود....دستشو پس زدم بلند شدن...

شری:ولم کن حالم خوبه به لطف شما ماشینم که پر دادی رفت!

تازه یاد کرازر افتادم که مرده اس یا زنده!

ماشین موقعی که ما پرت شدیم منفجر شد... حالا مونده بودیم کرازر مرده است یا زنده!


romangram.com | @romangram_com