#یاسمین_پارت_2


- لال شي ! اينا چيه مي گي ؟

ديگه ماشين رسيده بود جلوي ما .

- سلام معذرت مي خوام كه بد رانندگي كردم . يه لحظه حواسم پرت شد .

كاوه – ببخشيد ، پدر شما سرهنگ نيستند ؟

- نه چطور مگه ؟

كاوه – عذر مي خوام فكر كنم پدرتون بايد وزير باشن يا وكيل .

- نه اصلاً !

كاوه – خب الحمدلله!

بعد بلند گفت :

خانم اين چه طرز رانندگي يه ؟ باباتون م كه كاره اي توي اين مملكت نيست كه شما اينطوري رانندگي مي كنين ! نزديك بود ما رو بكشي!

آروم زدم تو پهلوش و گفتم :

- عذر مي خوام خانم . اين دوست من كمي شوخه .

بايد ببخشيد . اسم من فرنوش ستايشه . طوري كه نشديد؟

كاوه- آب و گل و شل از پر پاچه مون راه افتاد خانم جون !

فرنوش خنديد و گفت :

- شما كاوه خان هستين . بذله گويي شما تو دانشكده معروفه . همه از شوخ طبعي تون تعريف مي كنند . تا فرنوش اينو گفت : صداي كاوه ملايم شد و رنگ عوض كرد و گفت :

كاوه - من كوچيك شما هستم . شما واقعاً چه خانم فهميده اي هستين!

- اسم من بهزاده . اينم كاوه دوستمه .

كاوه – هر دو كنيز شماييم !


romangram.com | @romangram_com