#یاسمین_پارت_19
شماره رو گفتم و فرنوش گرفت . خود كاوه تلفن رو جواب داد .
- سلام كاوه . منم بهزاد .
كاوه – سلام بهزاد خان . گرش تون تموم شد ؟ اجازه دارم به خلوت تون قدم بذارم ؟
- گوش كن كاوه من زدم به يه پيرمرد .
كاوه – يه پيرمرد رو زدي ؟ چرا ؟ دعواتون شده ؟ كجايي ؟ سالمي ؟
- شلوغ نكن ، چرا هولي ؟ تصادف كردم . با ماشين زدم به يه پيرمرد .
كاوه – با ماشين ؟ تو گورت كجا بود كه كفن ت باشه ؟ شوخي مي كني ؟ از كجا زنگ ميزني ؟
- از بيمارستان . گوش كن فرنوش خانم آدرس اينجا رو بهت مي ده . اگه مي توني بيا . پيرمرده بيهوشه .
كاوه – تو چرا خودت رو انداختي جلو ؟ اون زده . به تو چه مربوطه ؟ تو چرا گردن گرفتي ؟
آدرس رو بده ببينم . خيلي وضعت خوبه ، قهرمان بازي هم در مياري ؟
- اگه اومدي اينجا و از اين حرفها زدي ، نزدي ها وگر نه بهت نمي گم كجام .
كاوه – خيلي خوب الهه بذل و بخشش . بگو آدرس رو بگه .
تلفن رو به فرنوش دادم تا آدرس بيمارستان رو به كاوه بگه . در همين موقع مأمور به طرف من اومد و گفت :
با كلانتري تماس گرفتم . الان ميان دنبال شما . مصدوم رو بردن ccu. بايد محل تصادف رو نشون بدين .
چند دقيقه بعد يه سروان داخل بيمارستان شد و از من خواست همراهش برم . بطرف فرنوش رفتم و بهش گفتم . همين جا منتظر باشه تا كاوه بياد و دوباره رفتيم . متأسفانه تصادف دقيقاً روي محل خط كشي عابر پياده اتفاق افتاده بود كه راننده رو كاملاً مقصر نشون مي داد . مأمورا من رو به كلانتري بردن .ده دقيقه بعد كاوه پيداش شد .
كاوه- سلام جناب سروان اجازه هست ؟
سروان – بفرماييد شما ؟
كاوه- من دوست قاتل هستم . يعني ببخشيد ايشون هستم .
جناب سروان خنديد و گفت بياد پيش من .
- پسر باز چرت و پرت گفتي ؟
romangram.com | @romangram_com