#یاسمین_پارت_150
كاوه – به به شادوماد . ببينم كف پاهاتو خوب سنگ پا كشيدي ؟ آقاي ستايش گفته از دامادي كه كف پاش مثل پاي شتر كثيف و پينه بسته باشه خوشش نمي آد .
-بيا تو دم در اين قدر چرت و پرت نگو آبروم رو جلو همه بردي !
اومد تو رفت سر كتري رو بخاري .
كاوه –اه چايي ت چرا براه نيست ؟
كتري رو آب كردم و بخاري رو روشن .
كاوه – مژده مژده !
-چه خبر شده باز ؟
كاوه – مادر زنت ميخواد تو رو ببينه ! بلند شو ، يالله !
-مگه از خارج برگشته ؟
كاوه – بعله ، خيلي هم دلش مي خواد تو رو ببينه .
-كي ؟ كجا ؟
كاوه – همين الان ، رو تخت مرده شور خونه !
-لال بشي پسر راستي برگشته ؟
كاوه – فعلا نه ، هنوز براي زندگي وقت داري .
-گفتم ! اون حالا حالاها نمياد . داره كار اقامتش رو درست ميكنه .
كاوه – جدي برات يه مژده دارم .
-گم شو !
كاوه – امشب دعوت داريم ، خونه ژاله .
-از بس شوخي ميكني آدم هيچكدوم از حرفهاتو باور نميكنه .
romangram.com | @romangram_com