#تو_از_کجا_پیدات_شد_پارت_1
جلوی در تعمیرگاه از ماشین پیاده شدم! عینک آفتابیمو برداشتمو دست نوشینو گرفتم!سردیه دستمو حس کرد که برگشت سمت من : مهسا؛ حالت خوبه؟
خوب نبودم! خیلی وقته خوب نیستم دقیقا نمیدونم از کی! ولی میدونم ی مدته حال دلم خوب نیست... دیگه اختیار دلمو ندارم...افسارش دست یکی دیگس...
دستشو فشردم: نوشین؛عالیم! چرا فکر میکنی حالم بده؟!
راه افتادو دستمو کشید: مهسا چرا ی مدته همش تصادف میکنی؟! تو که رانندگیت خوب بود!
لبخند زدم و قدم های سریعتری برداشتم؛ تا بهش برسم!
وسط محوطه ی تعمیرگاه ایستاد: حالا پرایدت کجاست؟!
نگاهمو چرخوندم تا ببینمش؛ نه پرایدمو بلکه صاحب قلبمو...قطعا اگه حاجی میدونست من هفته ای ی بار اینجا میام؛ قلم پامو میشکست! اروم قدم برداشتم؛ صدای چکشی که به بدنه ی ماشین ها میخورد...صدای استارت ماشین...صدای حرف زدن ها و داد بیداد ها...صدای پارس سگ تعمیرگاه...تو محوطه پخش بود!نوشین دستمو گرفت: مهسا ببین اونه؟!
نگاهمو دوختم به جایی که اشاره کرد: اره خودشه...
با قدم های تند تری؛جایی که پرایدم پارک بود رفتیم!نوشین دور ماشین چرخیدو نگاش کرد؛ با حرص گفت: اینکه هنوز درست نشده؟؟صافکار ماشینت کیه؟
چشمم به پیمان خورد که روی ماشین دیگه ای کار میکرد؛ نزدیکش شدم و با عصبانیت گفتم: هیچ معلومه اینجا چه خبره؟!
پیمان ابزارشو زمین گذاشتو ایستاد: به به؛ دختر حاجی! ازینوراا!!!
دست به سینه شدم: ی هفتس ماشین من اینجاست! پس کی قراره درستش کنید؟!....
پیمان؛ دستاشو تو جیب لباس کار سرمه ای رنگش گذاشتو چند قدم جلو اومد: عشقم کشیده به ماشین شما دست نزنم! حرفیه؟!
عصبانی ازین که هنوز اون کسی که بایدو ندیدم! یقه ی پیمانو گرفتم که همزمان نوشین جیغ زدو چند نفر برگشتن سمت ما!پیمان با لبخند کجی نگام میکرد با خشم گفتم: ببین آقا پیمان!همین الان همه ی کاراتو میذازی کنارو ماشین منو درست میکنی! اگه هم اینکاره نیستی به حاجی بگم شوتت کنه بیرون!
پیمان با شیطنت زل زد به لبامو اروم طوری که من بشنوم گفت: جووون! چه جیگری میشی وقتی حرص میخوری! تو تختم همین....
دستمو از یقش جدا کردمو سیلیه محکمی تو گوشش خوابوندم:عوضی مواظب حرف زدنت باشا...
پیمان شوکه از سیلیه من! چند لحظه ای مکث کرد که یهو یقه ی مانتومو گرفتو با حرص گفت: چه غلطی کردی؟..هان؟ببین مهسا! پنج ساله اینجا کار میکنم! حاجی هیچوقت از من نمیگذره!( و ارومتر ادامه داد)! مطمئن باش جواب سیلیتو میدم! بجاش البته....میدونی که... هنوزم ازت خوشم میاد
- اینجا چه خبره؟!
شنیدن صدای بمش کافی بود تا ضربان قلبم زیرو بم بزنه!!
پیمان یقمو با حرص ول کرد که خوردم به نوشین! نوشین داد زد: چته وحشی؟!
پیمان خواست جواب بده که دوباره صدای محبوب من شنیده شد: گفتم اینجا چه خبره؟!مهسا؟!
romangram.com | @romangram_com