#تارا_پارت_98
ـ من کاری نکردم مامان،چیزی شده؟
داد زدم:
ـ دروغ نگو! خودم شنیدم.
ـ چی شنیدی مامان
ـ حرفاتو با اون مرد شنیدم
بغضم رو قورت دادم و گفتم:
ـ نباش دیوید، مثل هارون نباش
فریاد زد...
ـ این قصه تارا زیادی کش پیدا کرده، خیلیا تاوان دادن. بیشتر از همه من ضربه خوردم مامان. باید تموم بشه، یه پایان درام و غم انگیز!
ـ حلالت نمیکنم اگه بلایی سر اون دختر بیاری دیوید، شنیدی چی گفتم.
نگاه تیزی به مادرش انداخت و تلخ گفت:
ـ دلت براش میسوزه، یا دوستش داری؟
اره خوب، دخترته چرا نداشته باشی!
ـ بس کن دیوید
فریاد زد......
ـ چرا؟ چرا بس کنم؟ چرا مامان، تمام عمرم اون دخترت تورو ازم گرفت. تمام عمرم سهم من از تویی که مادرم بودی فقط شنیدن صدات از پشت تلفن بود... تمام اون سالها تو کنار اون بودی. اما من دیدم که دوست نداشت مامان، دیدم تو دوران مسابقه تماس هاتو بی پاسخ میزاشت..
صدایش پایین امد اما هنوز هم تلخ بود...
ـ دیدم مامان، بی لیاقتی اون دخترو دیدم.
چرا ازش دفاع میکنی،چرا لعنتی؟
#160
بغض صدای مادرش، ارامش کرد. ارام که نه شوکه اش کرد. هر کلمه که از زبان مادرش میشنید واقعیت بود، یک واقعیت تلخ از قصه پر درد تارا!
ـ اونم مثل تویه ،حتی بی کس تر از تو پسرم.
اگه تو مادری داشتی که هرشب پست تلفن صداشو بشنوی اون همین رو هم نداره.... من تورو اینطوری بزرگ کردم اره؟ بخاطر تو ادم کشتم تا مثل هارون بشی؟ سنگدل و بی رحم، اره دیوید؟
اون دختر مادرش رو قبل از تولد از دست داده، پدری داره که فکر میکنه مرده!
فکر میکنی رز یا من جای پدر و مادر واقعیشو براش پر میکنیم؟
ـ اما اون از چیزی خبر نداره مامان
ـ تاکی؟ وقتش که برسه دیر یا زود رز همه چیو بهش میگه. اون زمان اون دختر هزار بار بیشتر از تو میشکنه. تمام ارزو هاش رو از دست میده.
تمام این سالها فکر کرد من مادرشم، اما نبودم. تارا هم هم درد تویه دیوید. درکش کن پسرم. درکش کن....
حقیقت های مادرش را بی جواب گذاشت،وقلبش فشرده شد.
گویا از یک بلندی پرت شده باشد،هوشیار بود!
حق با اوبود،قصه تارا پردرد تر از خودش بود!
#161
( جمیلا )
هر چقدر هم نفس عمیق بکشم نمیتونم مانع بغض توی گلوم بشم.
هنوز باورم نمیشه این اتفاق برای ما افتاده باشه.
چشم از پیکویی که دستاش از خون کایا سرخ بود گرفتم و به انتهای سالن خیره شدم.
اول رزبعد اهورا دوان دوان بهمون نزدیک شدن.
رز نفسی گرفت نگاهی به حال زار تک تکمون انداخت.
romangram.com | @romangram_com