#همه_سهم_دنیارو_ازم_بگیر_(جلد_دوم)_پارت_56

فرشته با اخم گفت:بهت گفته بودم خيلي سمجي؟

-الان که گفتي، بيا پايين!

فرشته چشم غره ايي برايش فرستاد و پياده شد و با او دوباره به بيمارستان برگشت.پرستاري با دقت دست زخم شده اش را پانسمان کرد و پرسيد: رو زمين کشيده شده؟

فرشته سر تکان داد که پرستار با لبخند آرامش بخشش گفت:يه دو روز مرتب پانسمانتو عوض کن.سعي کن به آب هم نزنيش.

فرشته سر تکان داد که پرستار وسايلش را جمع کرد و کيان به صندوق رفت، پول را حساب کرد و با فرشته از در بيرون رفت...کيان پرسيد:بهتري؟

فرشته سر تکان داد و امشب از هر طرف که فکر مي کرد راضي کننده بود.سوار که شدند گوشي کيان زنگ خورد.با ديدن نام مرتضي گفت:جانم داداش؟

.............

-يه اتفاقي تو راه افتاد يکم دير شد، الان داريم ميريم خونه.

..............

-خودم برا عمو شاپور توضيح مي دم.

............

-باشه قربونت داداش.

تماس را قطع کرد که فرشته نگران گفت:حتما الان بابا شاکيه!

کيان ماشين را روشن کرد و گفت:خودم باهاشون صحبت مي کنم.کمربندتم ببند.

فرشته تيز نگاهش کرد و گفت:به تو چه؟

کيان با اخم گف:انگار زياد تمايل داري که خودم ببندمش برات هوم؟

فرشته پر حرص گفت:خيلي خودخواهي!

مشغول بستن کمربند شد که کيان گفت:خودخواهي رو از تو ياد گرفتم.

فرشته پوزخندي زد و گفت:هه، جوري نشون نده که انگار بي گناهي!

-نمي خوام شبمو خراب کنم، پس تمومش کن.

فرشته با ناراحتي نگاهش کرد و گفت:انگار هميشه دارم شب و روزتو خراب مي کنم.چرا تحملم مي کني؟

کيان لحظه ايي برگشت و نگاهش کرد و دل کندن از اين دختر غير ممکن بود.آهش را در سينه خفه کرد و در دل گفت:کاش دوستم داشتي، اما...بازم عاشقت ميکنم، صبرم زياد شده.

فرشته نااميد از شنيدن جوابش خيره شد به آتش بازي بيرون و امشب کاش همه مي بخشيدند و او باز هم بر ميگشت به 17 سالگيش که کيان را ديده بود و عاشقش شده بود.جلوي خانه ي شاپور که توقف کردند کيان زودتر از فرشته پياده شد.زنگ را فشرد و منتظر ايستاد.خود شاپور در را باز کرد با ديدن کيان و فرشته در کنار هم متعجب نگاهشان کرد که کيان قبل از اينکه سوتفاهي به وجود بيايد گفت:سلام عمو جون، با اجازتون من فرشته رو رسوندم، سر راه مجبور شديم يه آقا و خانومو برسونيم به بيمارستان براي همين دير شد، من شرمنده ام بابت اين تاخير!

شاپور دستش را روي شانه ي کيان گذاشت و گفت:شرمندگي نداره جوون، بيا داخل!

-متشکرم ديروقته من ميرم.

romangram.com | @romangram_com