#سهم_من_از_با_تو_بودن_پارت_138

شوهر یه کاری می کنن که بیا و ببین...تازگی ها مد شده مادر شوهر و

خواهر شوهر به همراه پدر مادر عروس می رن مغازه و هر چه اونها

پسندیدند رو می خرن...من دو تا دختر شوهر دادم از بس که وسیله ها

لوکس بود و شیک هیچ کی نتونست عیب و ایرادی ازشون بگیره ... اخه

همه ی وسایل برقی و ظرفو ظروف رو آقا محمد تقی از کویت براشون

...آورده بود

ونگاهی به عطا انداخت : برای الهامم همه چی آورده...جهزیه ی الهامم

کامل کامله...به اندازه ی دو تا کامیون تک توی زیرزمین خونه براش جهزیه

...آماده کردم

...عزت با همه ی نادانی اش گفت : اما این که ظلمه به خونواده ی دختر

عمه : نه مادر کجاش ظلمه...برای دختر خودشونه...هر چی بیشتر بدن

.دختر خودشون راحتره

مادر که تازه اومده بود : خب شاید یکی نداشته باشه این همه جهزیه به

دخترش بده... دختره دیگه باید یه عمر خونه ی باباش بمونه؟

عمه : توی شهر ما هر کی که دختر گیرش بیاد از همون سال اول شروع

می کنن به جهزیه خریدن براش...دیگه وقت شوهر دادنش که بشه همه

...چی داره

.مادر:این طوری که همه ی وسایلها از مد می افته


romangram.com | @romangram_com